اصل عدم قطعیت از مهم ترین مفاهیم موجود در مکانیک کوانتومی است که از آن در مکانیک کلاسیک هیچ اثری مشاهده نمی شود. زیرا در فیزیک کلاسیک عدم قطعیت وجود ندارد چرا که برای مثال مشخصات یک موج یعنی فرکانس و طول موج آن و یا حتی برای یک ذره، مکان آن به راحتی قابل اندازه گیری است. اما در فیزیک مدرن اگر پرسیده شود الکترون کجاست؟ با توجه به این که الکترون هم موج است و هم ذره بنابراین باید مکان و طول موج آن را اندازه بگیریم تا بگوییم الکترون کجاست.
با توجه به این که الکترون در داخل یک بسته موج است ( ابر الکترونی دور هسته ) لذا اندازه گیری مکان آن با قطعیت مقدور نیست و همچنین با توجه به این که بسته موج داریم که طول موج را باید نسبت به آن مشخص کنیم ( یک سری کامل طول موج ) لذا اندازه گیری طول موج با قطعیت امکانپذیر نیست.لذا با اندازه گیری بازه مکانی الکترون ضربدر بازه طول موج با کمی عدم قطعیت می توان مکان یک ذره را مشخص کرد. بنابراین با توجه به این که به طور همزمان نمی توانیم موقعیت و طول موج یک ذره را اندازه گیری کنیم لذا به طور دقیق نمی توانیم به این سوال پاسخ دهیم که الکترون کجاست و یک عدم قطعیت وجود دارد.
تعمیم اصل عدم قطعیت در علوم انسانی :
با در نظر گرفتن این که علوم مختلف روی هم تاثیر می گذارند نتیجه می گیریم پژوهش های علوم تجربی در علوم انسانی هم اثر می گذارد.عدم قطعیت در فیزیک به معنای عدم قطعیت در اندازه گیری می باشد و احتمال های گوناگونی وجود دارد. همچنین در علوم انسانی، درست زیاد است که با هم بسیار متفاوتند.بنابراین درست بودن در علوم انسانی نسبی است و یک منطق درست را نمی توانیم پیدا کنیم.
با این حال روش استدلال در علوم انسانی با تجربی متفاوت است. بنابراین تاییدپذیری یک نظریه تجربی منوط به تحقق پذیری آن است اما در علوم انسانی تحقق پذیری و تایید پذیری متفاوت با علوم تجربی است البته نه به این معنا که نتوانیم تحقق پذیرش کنیم.برای مثال کارگاه تجربه و تحقق پذیری جامعه شناسی، تاریخ است.