بیان کلاسیک و نوین واقعیت :
دانش کلاسیک بر پایه این باور است که یک جهان بیرونی واقعی وجود دارد که ویژگی های آن قطعی و مستقل از ناظری است که آن ها را در می یابد .بنابر دانش کلاسیک ،برخی جسم ها وجود دارند و دارای ویژگی های فیزیکی مانند سرعت و جرم هستند که ارزش های تعریف شده دارند در این دیدگاه ،تئوری های ما تلاش برای توصیف آن جسم ها و ویژگی های آن ها است و اندازه گیری ها و درک ما با آن ها ارتباط دارد .هر دو مشاهده گر و مشاهده شونده جزوی از جهانی هستند که دارای وجود جسمی است و هر گونه تمایز میان آن ها معنای ارزشمندی ندارد.
هر چند واقع گرایی شاید دیدگاه وسوسه انگیزی برای ما باشد اما آنچه ما در مورد فیزیک نوین می دانیم ،دفاع از این انگاره را دشوار می کند.
برابر با اصول فیزیک کوانتومی ،که توصیف دقیقی از طبیعت است ، یک ذره نه یک موقعیت و نه یک سرعت دقیق دارد مگر این که این ارزش ها به وسیله یک مشاهده گر اندازه گیری شود.بنابراین درست نیست بگوییم که یک اندازه گیری نتیجه مشخصی می دهد ، زیرا کمیت اندازه گیری چنین مقداری را در زمان اندازه گیری داشته است .در واقع در برخی موارد جسم ها حتی موجودیت مستقل ندارند و تنها به عنوان بخشی از یک مجموعه پرشمار وجود دارد.