خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر اثر استیون کاوی در این بخش از سایت جهت مطالعه شما همراهان گرامی گردآوری گردیده است. در این بخش سعی شده است تا با انتشار جذاب ترین بخش ها و گزیده نکات ارزشمند نوشته شده در این کتاب محبوب و پرفروش، انگیره مطالعه کامل آن در شما تقویت گردد.
درباره کتاب هفت عادت مردمان موثر :
این کتاب با یک مقدمه مفصل شروع می شود. نویسنده در این مقدمه تلاش دارد تا ذهن مخاطب را برای مطالب فصل های آینده کتاب آماده کند و با بیان و بررسی چالشها و نیازهای بشر سعی کرده است هدفش از نگارش این کتاب را بیان نماید. پس از مقدمه کتاب در چهاربخش اصلی پیگیری می شود. بخش اول به قانونها و الگوها اختصاص دارد. بخش دوم مربوط به پیروزی فردی است. بخش سوم پیروزی همگانی و هماهنگی را آموزش می دهد. بخش چهارم نیز به نوسازی اشاره دارد. پس از پایان بخشهای اصلی بخشی به نام «سخن آخر» آورده شده که در آن به یک سری سوالات که اغلب از نویسنده پرسیده شده، پاسخ داده شده است.
همه می خواهند موفق شوند. اما چه چیزی باعث می شود برخی موفق و برخی دیگر ناموفق باشند؟اول اینکه تعریف موفقیت چیست؟در حالی که دیگران ممکن است متوجه شوند که از نظر مالی موفق هستند، ممکن است خود را در زمینه های دیگر زندگی مانند روابط خود یا در توسعه اثربخشی شخصی خالی ببینند.
کاوی با بررسی 200 سال ادبیات، دریافت که مفهوم موفقیت در طول سال ها به طور قابل توجهی تغییر کرده است. در حالی که قبل از سال 1920 موفقیت مبتنی بر اخلاق شخصیتی مانند صداقت، فروتنی و شجاعت بود، اکنون موفقیت مبتنی بر اخلاق شخصیتی مانند تصویر عمومی، نگرش و شخصیت است. برای دستیابی به موفقیت واقعی و مشاهده تغییرات واقعی، نمی توانید از میانبرها استفاده کنید. درعوض، باید به مشکل اساسی رسیدگی کنید، خود را تحت یک تغییر پارادایم قرار دهید، خود را اساساً تغییر دهید و هفت عادت افراد بسیار مؤثر را بپذیرید.
خلاصه فصل 1 کتاب هفت عادت مردمان موثر: اصول و پارادایم ها
7 عادت افراد بسیار موثر با نگاه به درون و شروع از درون به بیرون شروع می شود. به عنوان یک جامعه، ما سعی می کنیم زندگی هایی را در رسانه های اجتماعی ایجاد کنیم که هدف آنها نشان دادن شادی و کمال است. و با توجه به اینکه رسانههای اجتماعی صرفاً حلقه برجسته زندگی یک فرد هستند، ممکن است ظاهر خود را در بیرون تغییر دهیم در حالی که در درون مبارزه میکنیم. استفان کاوی از خوانندگانش میخواهد به آنچه در زندگی ارزش بیشتری دارند فکر کنند و تصور کنند که اگر فردا همه چیز از آنها گرفته شود، چه چیزی را بیشتر میخواهند؟ آیا فالوورهای شبکه های اجتماعی در این لیست خواهند بود؟ احتمالا نه.
بنابراین شناسایی این ارزش ها چگونه می تواند به بهبود زندگی شما کمک کند؟ بهبود خود از درون به بیرون. قبل از اینکه بتوانید زندگی خود را تغییر دهید، باید روی کاوش عمیق تر در خود و شناسایی عادات اصلی و سیستم های اعتقادی خود کار کنید. این اصول در هسته شخصیت شما قرار دارند و به عنوان قطب نما برای هدایت شما به سمت اهدافتان عمل می کنند. شاید اصول شما مفاهیمی مانند عدالت، صداقت و درستکاری باشد. اینها اصول رایجی هستند که اقدامات ما را هدایت می کنند و به موفقیت می انجامند. با این حال، اصولی مانند خودخواهی و فریب می تواند منجر به شکست شود. اصول قوانین طبیعت هستند و شما هر چه بکارید درو می کنید. بنابراین، مهم است که در مورد اصول اولیه خود فکر کنید و تعیین کنید که آیا راهنمایی شخصیت شما با طبیعت کار می کند یا بر خلاف آن.
مانند دنبال کردن نقشه یک شهر برای رسیدن به اهداف خود، ما از الگوهای خود پیروی می کنیم تا ما را در زندگی راهنمایی کنند.پارادایم مبنایی ذهنی برای اینکه ما جهان پیرامون خود را چگونه می بینیم است. هر چیزی که ما در مورد جهان میفهمیم توسط الگوهای ما شکل میگیرد. به عنوان مثال، فردی که دارای الگوی منفی است، روز بارانی را تاریک و ناراحتی در انجام روز خود می بیند، اما فردی با پارادایم مثبت، روز بارانی را فرصتی برای رشد و تامین رزق و روزی لازم طبیعت می بیند برای زنده ماندن.
هنگامی که به دنبال ایجاد تغییرات پایدار هستیم، تغییر پارادایم ما ضروری است. وقتی پارادایم های خود را تغییر دادیم، می توانیم شخصیت، عادات و رفتارهایمان را تغییر دهیم. این تغییر شخصیت به همین دلیل مهم است که پارادایمهای خود را بشناسید و بر آن نظارت کنید تا بتوانید کشف کنید کدام یک از دستیابی به اهدافتان شما را باز میدارند. نویسنده، استفان کاوی، یک روز صبح در متروی شهر نیویورک، یک تغییر پارادایم را تجربه کرد، صحنهای آرام که در آن بیشتر مردم یا در حال خواندن بودند یا به چشمان خود استراحت میدادند. ناگهان مردی با بچههای شلوغش وارد شد و بلافاصله آرامش را شکست. کاوی که از این موضوع ناراحت بود از مرد پرسید که آیا می تواند فرزندانش را کنترل کند؟ مرد خسته و عصبانی پاسخ داد که باید کاری انجام دهد اما مادرش یک ساعت قبل فوت کرده بود و همه در شوک بودند.
الگوی کاوی به سرعت از حالت آزرده و ناراحت به حالت دلسوزی با تمایل به کمک تغییر کرد. همانطور که می بینید، جابجایی پارادایم می تواند دیدگاه شما را نسبت به یک موقعیت تغییر دهد، و در حالی که هر شیفتی مانند آنچه کاوی در آن روز صبح در مترو تجربه کرد، فوری نخواهد بود، اما هر یک می تواند یک تغییر قدرتمند در زندگی شما ایجاد کند.بنابراین برخلاف رسانههای اجتماعی که میتوانید برای پوشاندن عیوب و نقصهای خود کار کنید، این کتاب به شما کمک میکند آن ویژگیها را شناسایی کنید. هنگامی که بزرگترین مشکلات زندگی خود را شناسایی کردید، می توانید آنها را از زوایای مختلف ببینید و نقاط ضعف خود را پیدا کنید. با کار از درون و تغییر عادات خود، می توانید زندگی خود را بهبود ببخشید.
خلاصه فصل 2 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 1 – فعال باشید
تصور کنید که زندگی فقط یک کتاب با صفحات خالی است. اگر این شانس را داشتید که داستان خود را بنویسید، چه می خواهید بگوید؟ اگر زندگی شما امروز تمام می شد، کتاب شامل چه مواردی می شد؟ آیا این کتاب حاوی داستانهایی از کسی است که به دلیل اینکه قربانی محیط خود شده، هرگز به چیزی نرسیده است؟ یا این کتاب حاوی داستانهای شخصی است که با وجود محیط فیزیکیشان دست به اقدامی زدهاند؟
در اینجا ما اولین اصل خود را داریم. اصل مالکیت. ما می توانیم کنترل زندگی خود را در دست بگیریم. خیلی آسان است که دیگران را به خاطر وضعیت زندگی خود سرزنش کنیم، اما بیهوده می شود. «تقصیر من نیست» و «من هیچ کنترلی بر آنچه اتفاق افتاد نداشتم» عباراتی رایج هستند که وقتی در موقعیتهای ناخوشایند قرار میگیریم به زبان میآوریم، اما وقتی شروع به مالکیت زندگی خود میکنیم، اصول جدیدی را اتخاذ میکنیم و دنیای ما شروع به تغییر میکند. اصل مالکیت ما را مجبور میکند بپذیریم که خود را رها کردهایم، اما همچنین ما را مجبور میکند که مالکیت موفقیتهای زندگیمان را نیز به عهده بگیریم. این تغییر پارادایم با اولین عادت شروع می شود: فعال باشید.
افرادی که فعال هستند اقدام می کنند. آنها به زندگی خود پاسخ می دهند و مالکیت را به دست می گیرند. به عنوان مثال، افراد فعال برای ایجاد تغییرات در سبک زندگی سالم منتظر تشخیص نیستند. آنها منتظر نمی مانند تا رئیسشان به آنها دستور دهد، آنها مشکلات را شناسایی می کنند و راه حل ارائه می دهند. آنها فعالانه به صحبت های افراد زندگی خود گوش می دهند و برای شروع ارتباط موثر منتظر مشاجره نمی مانند.
برای کمک به تشخیص تفاوت بین افراد فعال و واکنشگرا، چرخهای از اضطراب را تصور کنید. این دایره نشان دهنده همه چیزهایی است که شما را نگران می کند. شاید شما نگران پرداخت صورتحساب یا سفر در سراسر کشور هستید. در دایره مورد علاقه، دایره نفوذ است که نشان دهنده تمام کارهایی است که می توانید در مورد آن انجام دهید. افراد واکنشگرا بر روی دایره مورد علاقه تمرکز میکنند، در مقابل افراد فعالی که روی دایره نفوذ تمرکز میکنند.افراد فعال با تمرکز بر چیزهایی که می توانند تغییر دهند، دایره علاقه خود را کاهش می دهند. یک راه برای شروع مالکیت از طریق زبان است. افراد فعال از کلماتی مانند “من می خواهم”، “من می توانم” و “من ترجیح می دهم” استفاده می کنند، در حالی که افراد واکنش پذیر از کلماتی مانند “من نمی توانم”، “من مجبورم” و “اگر فقط” استفاده می کنند. افراد واکنش پذیر معتقدند که مسئولیت اعمال و گفتار خود را بر عهده ندارند. بنابراین به جای گفتن جملاتی مانند “او مرا خیلی عصبانی می کند” تمرکز خود را بر روی “من کنترل احساساتم را در دست دارم” تغییر دهید و شروع به تبدیل واکنش پذیری به کنشگری کنید.
هنگامی که متوجه شدید که یک کتاب خالی دارید، می توانید آن را با آنچه می خواهید بگویید پر کنید. به جای سرزنش کردن منابع خارجی برای مشکلات خود، روی یافتن راه حل تمرکز کنید و نحوه واکنش خود را نسبت به مشکلات زندگی خود تغییر دهید. مسئولیت را بر عهده بگیرید، مالکیت را به عهده بگیرید و صفحات کتاب خود را با داستان های فردی که مسئولیت را بر عهده گرفته است پر کنید.
خلاصه فصل 3 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 2 – با در نظر گرفتن پایان شروع کنید
تصور کنید خانه ای را از ابتدا بسازید. چگونه این روند را آغاز می کنید؟ شما ابتدا تصور می کنید که می خواهید خانه چه شکلی باشد، درست است؟ شما چیدمان خانه را تعیین می کنید و سپس به تمام جزئیات می رسید. سپس کارگران ساختمانی برنامه را برای شروع ساخت و ساز دنبال می کنند. بدون این طرح چه اشتباهاتی ممکن است مرتکب شود؟ شاید آنها یک عنصر کلیدی مانند پله ها را فراموش کرده اند! حال زندگی خود را به عنوان یک برنامه تصور کنید. هدف نهایی شما چیست؟ آنچه می خواهید به آن برسید برنامه ریزی برای موفقیت هر پروژه از جمله زندگی شما ضروری است. اینجاست که اصل جهت وارد می شود.
برای شروع با پایان در ذهن، شما نیاز به جهت دارید. درست مانند ساختن خانه، جهت برای موفقیت ضروری است. افراد موثر فقط سخت کار نمی کنند و انتظار دارند موفقیت به سراغشان بیاید، بلکه در زندگی حس جهت گیری دارند. اما چگونه می توانید آن جهت را پیدا کنید؟ خوب، می توانید با تصور اینکه در عرض سی روز دوستان و خانواده شما در مراسم تشییع جنازه شما شرکت می کنند، شروع کنید. دوست دارید این افراد در مورد شما چه بگویند؟ آنها در مورد چگونگی زندگی خود چه می گویند؟ تعیین آنچه می خواهید دوستان و خانواده تان در مورد شما بگویند به شما کمک می کند تا متوجه شوید که زندگی تان حول محور چیست. شاید شما روی خانواده، پول، کار یا حتی خود محوری تمرکز کرده اید. با تصور پایان زندگی، می توانید تعیین کنید که چگونه می خواهید زندگی کنید.
هنگامی که به این سوالات پاسخ می دهید، بیانیه ماموریت شخصی خود را ایجاد می کنید که اولین گام به سوی اجرای عادت 2 است.هدف شما این است که به عنوان یک قطب نما عمل کند و شما را راهنمایی کند تا اقدامات لازم را برای اطمینان از موفقیت و خوشبختی شخصی خود انجام دهید. با این حال، نوشتن بیانیه ماموریت چیزی نیست که یک شبه به دست بیاید، به زمان، صبر و درون نگری عمیق نیاز دارد. مانند نوشتن طرح کلی، احتمالاً باید چندین بازنویسی را تکمیل کنید.
اگر بیانیه شخصی خود را به عنوان طرحی برای زندگی خود در نظر می گیرید، می توانید با هدف و نیت شروع به اقدام کنید. درست مانند هر آجری که در ساختن خانه هدفی دارد، اقدامات شما نیز باید هدفی داشته باشد تا به شما در رسیدن به اهداف نهایی کمک کند.
خلاصه فصل 4 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 3 – اولویت ها را اولویت بندی کنید
اکنون که ارزش ها و اصول خود را مشخص کرده اید، چگونه می توانید شروع به عمل و زندگی بر اساس آن اصول کنید؟ گنجاندن عادت 3: اولویت را در اولویت قرار دهید. چند بار در هفته برنامه ریزی می کنید، اما در نهایت وقت خود را برای چیزهایی که مهم نیستند تلف می کنید؟ احساس می کنید هیچ کنترلی بر تماس های تلفنی، جلسات مختلف و وقفه های روزانه که شما را از دستیابی به اهداف واقعی خود باز می دارد، ندارید. ممکن است سعی کنید مهارتهای مدیریت زمان را در خود بگنجانید، اما متوجه میشوید که بیشتر تکنیکها بر کارایی تمرکز دارند، نه اثربخشی. پس چگونه این را تغییر می دهید؟ اولویت بندی و اطمینان از اینکه مهم ترین کارها ابتدا انجام می شوند. همه چیز را کنار بگذارید و بعداً به آن وظایف برگردید.
در حالی که این به ظاهر آسان به نظر می رسد، ممکن است در تشخیص اینکه کدام وظایف مهم هستند و کدام یک اتلاف وقت، مشکل داشته باشید. خوشبختانه، Covey ابزاری برای کمک به شما کشف کرده است. ماتریس مدیریت زمان بسیار مؤثرتر از ایجاد فهرستی از کارهایی است که باید انجام دهید. با طبقه بندی وظایف خود به فوریت و اهمیت، یک ماتریس 2 در 2 ایجاد می کنید.
ربع اول بر کارهایی تمرکز دارد که هم فوری و هم مهم هستند. در حالی که این یک ربع بحرانی به نظر می رسد، بیشتر برای کارهایی است که خارج از کنترل ما هستند، مانند بحران هایی که باید فوراً به آنها رسیدگی شود. پروژه ای با ضرب الاجل یا خانه در آتش ممکن است در این ربع قرار گیرد.
ربع دوم بر کارهایی تمرکز دارد که مهم هستند، اما فوری نیستند. این مهم ترین ربع است، زیرا اینها وظایفی هستند که برای ما مهم هستند.این وظایف شامل ایجاد روابط یا برنامه ریزی برای آینده است، اینها اصول مهمی هستند که یک شبه اتفاق نمی افتد. وقت خود را صرف اقداماتی کنید که بر انجام وظایفی که در ربع دوم قرار داده اید تمرکز دارد. برای مثال، اگر میخواهید روابط خود را بهبود ببخشید، به جای گوش دادن به موسیقی یا پادکست مورد علاقهتان، زمانی را برای تماس با یکی از دوستان یا اعضای خانواده خود در ماشین سواری به خانه اختصاص دهید.
ربع سوم بر کارهایی تمرکز دارد که مهم نیستند اما فوری هستند. این کارها همان چیزهایی هستند که روزهای ما را مختل می کنند، مانند تماس های تلفنی یا جلسات. اگر متوجه شوید که وظایف ربع سوم را اولویت بندی می کنید، در نهایت به وظایفی پاسخ می دهید که بر اساس اولویت های دیگران است نه شما. این می تواند عواقب مختلفی داشته باشد، مانند تمرکز کوتاه مدت یا احساس اینکه زندگی شما از کنترل خارج شده است.
ربع چهار بر کارهایی تمرکز دارد که نه مهم هستند و نه فوری. این کارها شامل مواردی می شود که اتلاف وقت کامل است، مانند تماشای کل سریال نتفلیکس در یک روز یا پیمایش بی خیال در رسانه های اجتماعی در حین کار. این وظایف منجر به یک زندگی کاملاً وابسته می شود و باعث می شود افراد از شغل خود اخراج شوند.
پس چرا روی ربع دو تمرکز کنیم؟ همانطور که در بالا ذکر شد، اینها مهمترین وظایف ما هستند. آنها بر ایجاد روابط، برنامه ریزی، ورزش و آماده سازی تمرکز می کنند. همه چیزهایی که برای خوشبختی شما حیاتی هستند، اما آنها را به تعویق می اندازید زیرا فکر می کنید برای آنها وقت ندارید. اما چگونه می توانید برای آنها وقت بگذارید؟ یادگیری نه گفتن به فعالیت های دیگرب ه فعالیت هایی که در حال حاضر حتی فوری به نظر می رسند نه بگویید و یاد بگیرید که چگونه به طور مؤثر تفویض اختیار کنید.
با اولویت بندی ربع 2، شروع به نزدیک شدن به وظایف خود از درون به بیرون می کنید. شما با هسته مستحکم اصول خود شروع می کنید، و به محض بروز مسائل، شروع می کنید به آنها به عنوان بخشی از یک کل در مقابل یک کل به خودی خود. برای مثال، کاوی هنگام کار با مدیران مراکز خرید متوجه شد که در حالی که مدیران میدانستند ایجاد روابط با صاحبان فروشگاهها مهم است و تأثیر مثبتی خواهد داشت، اما کمتر از ۵ درصد از زمان خود را صرف این کار میکنند. در عوض، مدیران بیشتر وقت خود را صرف کارهای ربع یک میکنند، مانند پاسخ دادن به تماسهای تلفنی و ایمیل، شرکت در جلسات و نوشتن گزارش. مدیران با تمایل به اعمال تغییر، یک سوم از زمان خود را صرف ایجاد روابط با صاحبان فروشگاه کردند و تأثیر آن بسیار زیاد بود. مدیران شاهد افزایش رضایت و درآمد اجاره ای بودند. مدیران ربع دو را در اولویت قرار دادند و تصورات خود را از ربع یک مانند قطعات پازل تغییر دادند و به کارهایی که مهم نبودند نه گفتند.
اگر می خواهید شروع به اجرای عادت سه کنید، بهترین راه برای شروع این است که ماتریس خود را ایجاد کنید و وظایف ربع دوم را شناسایی کنید که از آنها غفلت کرده اید. متعهد شوید که به صورت کتبی روی ربع دوم کار کنید و شروع به اولویت بندی اقدامات خود کنید.
خلاصه فصل 5 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 4 – برنده-برنده فکر کنید
زندگی دنیای سگهایی است که سگ می خورند.
زندگی دنیای سگ خواری است. این یک رقابت شدید و بی رحمانه است و اگر برای به دست آوردن آنچه می خواهید مجبورید دروغ بگویید و تقلب کنید، پس تمام است. آیا شما آن را باور می کنید؟ آیا زندگی واقعاً دنیای سگ خواری است؟ اگر مجبورید دروغ بگویید و فریب دهید، آیا با اصول صداقت و درستکاری مخالف نیستید؟ متأسفانه این نگرشی است که بسیاری از افراد جامعه امروزی دارند. آنها معتقدند که اگر می خواهید برنده شوید، باید ببازید. اما اگر به شما بگویم که زندگی نباید اینطور باشد چه؟ زندگی لازم نیست یک مسابقه باشد، اما همه برنده هستند. با ایجاد یک طرز فکر برنده، می توانید شروع به ایجاد روابط موفق و دوجانبه سودمند کنید.
استفاده از تفکر متقاعد کننده می تواند به معنای تغییر پارادایم تعامل انسانی باشد. در واقع، 6 پارادایم وجود دارد که کاوی توضیح می دهد.
اولی یک پارادایم برد-برد است که در آن هر دو طرف برنده می شوند. مشکلات را با ایجاد یک راه حل سودمند که هر دو طرف از آن راضی هستند، حل کنید.
دوم پارادایم برد- باخت است، جایی که مردم فکر می کنند “اگر من برنده شوم، تو باخت”. برنده ها و بازنده ها از قدرت، موقعیت و ارشدیت خود برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران برای رسیدن به خواسته هایشان استفاده می کنند.
سومین پارادایم برد-برد است، جایی که مردم فکر می کنند “اگر من ببازم، تو برنده می شوی”. هدف افراد برد-برد جلب رضایت اطرافیان و به دنبال محبوبیت و مقبولیت است.
چهارمین پارادایم باخت – باخت است که در آن هر دو طرف می بازند. هرگاه دو «برنده و بازنده» یا دو فرد مصمم، سرسخت و خودخواه با یکدیگر مذاکره کنند، همیشه به یک موقعیت باخت و باخت ختم می شود.
پنجمین پارادایم برنده است، تا زمانی که آنها پیروز می شوند، مردم اهمیتی نمی دهند که نتیجه طرف مقابل چیست.
آخرین پارادایم، ذهنیت برد-برد یا بدون معامله است، که در آن مردم معتقدند اگر توافقی دوجانبه سودمند حاصل نشود، هیچ معامله ای انجام نخواهد شد.
هنگام تلاش برای یافتن راه حل، مهمترین چیز این است که آگاه باشید راه حلی را پیدا کنید که با اصول شما مطابقت داشته باشد. این نمونه ای از اصل باروری است. اصل فراوانی شامل یک طرز فکر فراوانی است که به این معنی است که شما معتقدید که برای همه بیش از اندازه کافی وجود دارد. کسانی که ذهن فراوانی ندارند، ذهن کمیابی دارند و معتقدند که اگر شما برنده شوید، شخص دیگری باید ببازد. به عبارت دیگر، ما ذهنیت «این شهر برای هر دوی ما به اندازه کافی بزرگ نیست» داریم.
اگر فکر می کنید که این یک برد-برد است، متوجه خواهید شد که در نهایت رابطه بهتری ایجاد خواهید کرد زیرا به جای اینکه طرف مقابل را از بین ببرید، هر دو طرف را تقویت خواهید کرد. یک تمرین خوب برای شروع به فکر کردن در مورد اینکه چگونه می توانید این طرز فکر را به کار ببرید، شناسایی روابطی است که دارید که می توانند از راه حل برنده سود ببرند. حالا خود را جای طرف مقابل بگذارید و راه حلی را که طرف مقابل شما را یک برد می بیند یادداشت کنید. حالا آنچه را که فکر می کنید یک برد است بنویسید. سعی کنید راه حل برد-بردی را ارائه دهید که به نفع هر دو طرف باشد.
خلاصه فصل 6 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 5 – ابتدا برای درک و سپس برای درک شدن تلاش کنید.
تصور کنید به اپتومتریست رفته اید و به پزشک توضیح می دهید که در دیدن علائمی که دور هستند مشکل دارید. سپس اپتومتریست عینک خود را برمی دارد و به شما می دهد و می گوید: “اینها سال ها برای من کار می کنند!” آنها را امتحان کنید، آنها باید برای شما کار کنند!» هیچ سوالی پرسیده نمی شود، هیچ آزمایشی انجام نمی شود، پزشک فقط یک راه حل ساده ارائه می دهد که به احتمال زیاد کمکی نخواهد کرد. من پیش آن دکتر برنمی گردم، نمی توانی به او اعتماد کنی.
اکنون به این فکر کنید که دوران سختی را در زندگی خود پشت سر گذاشته اید: طلاق، مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن شغل. از چه کسی راهنمایی می خواهید؟ کسی که هرگز جای شما نبوده و احتمالاً نمی تواند بفهمد که در چه حالی هستید یا کسی که شرایط شما را درک می کند؟ کسی که بفهمد! به افرادی که به شما گوش می دهند و به توصیه های آنها احترام می گذارند اعتماد دارید.
چه یک پزشک یا یک دوست، به افرادی اعتماد می کنید که درک می کنند که شما چه می کنید، و کلید درک در گوش دادن نهفته است. اگر پزشک به صحبتهای شما گوش میداد، بهتر میدانست که چگونه به شما کمک کند، نه اینکه به طور تصادفی یک عینک برای حل مشکلاتتان به شما بدهد. وقتی صحبت از گوش دادن شد، موثرترین شکل گوش دادن، گوش دادن تاکیدی است که برای رسیدن به آن نیاز به تغییر پارادایم دارد. ببینید، ما معمولاً ابتدا به دنبال درک نیستیم، در عوض، به دنبال درک شدن هستیم. در هر لحظه، شخص به جای آماده شدن برای درک، یا در حال صحبت کردن است یا برای صحبت کردن آماده می شود.
به گفته کارشناسان ارتباطات، تنها 10 درصد از ارتباطات ما از کلمات تشکیل شده است.30٪ توسط صداها و 60٪ توسط زبان بدن ما نشان داده می شود. اگر پاسخ های معمول خود را با گوش دادن تاکیدی جایگزین کنیم، خواهید دید که برای درک واقعی طرف مقابل، لزوماً نیازی به تمرکز روی کلمات ندارید. در عوض، باید از طریق احساس و معنای پشت کلماتی که گفته می شود به گفتگو نگاه کنید. بدون کلمات، چه احساساتی منتقل می شود؟
اگرچه این مهارت نیازمند زمان و تمرین است، اما مطمئناً یادگیری نحوه گوش دادن به دقت غیرممکن نیست. هنگامی که بر مهارت جستجوی درک مسلط شدید، می توانید بر درک شدن تمرکز کنید. هنگامی که ما واقعاً طرف مقابل را درک می کنیم، می توانیم به اندازه کافی ارتباط برقرار کنیم و ایده های خود را به گونه ای ارائه کنیم که اعتبار و اعتماد ایجاد کند، نه اینکه طرف مقابل را خراب کند.
خلاصه فصل 7 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 6 – هم افزایی
هر کس متفاوت است، درست است؟ اگر همه ما مثل هم فکر کنیم و نتوانیم از یکدیگر بیاموزیم، دنیا مکانی بسیار خسته کننده خواهد بود. در واقع ما به هم نیاز داریم. در فصل قبل در مورد درک و گوش دادن به یکدیگر برای ارتباط موثر بحث کردیم. اکنون میتوانیم بر روی کار با یکدیگر از طریق اصل عملکرد تیمی تمرکز کنیم، این اصل که برای پیشرفت به یکدیگر نیاز داریم و اینکه هم استقلال و هم وابستگی متقابل برای تعاملات سازنده ضروری هستند.
با درک تفاوت در دیدگاه دیگران، فرصتی برای هم افزایی ایجاد می کنید. هم افزایی مفهومی است که ارزش ترکیبی هر فرد بیشتر از زمانی است که هر فرد مستقل بماند. به عبارت دیگر، دو فصل بهتر از یک فصل است. در حالی که هر فرد متفاوت فکر می کند، هر یک چیزی را ارائه می دهد که می تواند برای خیر بزرگتر مفید باشد. هم افزایی به شما این امکان را می دهد که با امکانات بی پایان خود را در برابر امکانات جدید آماده کنید. هم افزایی به شما این امکان را می دهد که به تفاوت های یکدیگر گوش دهید و تعیین کنید که چگونه برای مقابله با یک چالش مشترک گرد هم آیید.
بنابراین چگونه می توانید با تیم خود هم افزایی را شروع کنید؟ با عادات 4 و 5 شروع کنید و به موقعیت های برد-برد فکر کنید و سعی کنید واقعاً دیگران را درک کنید. با قدردانی از دیدگاه ها و نظرات مختلف هر فرد، می توانید شروع به ساختن چیزی بزرگتر از خودتان کنید. مثلا یک فیلم عالی توسط یک نفر ساخته نمی شود. به فیلم هایی مانند ارباب حلقه ها یا جنگ ستارگان نگاه کنید.بدون تیمی متشکل از سازندگان، طراحان، نویسندگان و غیره، فیلمها هرگز آنطور که میشوند ساخته نمیشوند. هر یک از اعضای تیم نقاط قوت خود را دارد که آنها را روی میز می آورد که به طور کلی به نفع پروژه است. با قدردانی از تفاوت های ذهنی، عاطفی و روانی بین افراد، می توانید شروع به متحد شدن کنید و چیزی بزرگتر از آنچه تا به حال به تنهایی می توانستید خلق کنید.
قدردانی از این تفاوت ها به زمان و صبر نیاز دارد، به خصوص زمانی که افرادی در زندگی شما وجود دارند که با آنها کنار نمی آیید. اما چرا با هم کنار نمی آیی؟ شما ممکن است متفاوت از این شخص فکر کنید، پس چگونه می توانید به این تفاوت ها باز شوید؟ با ایجاد لیستی از افرادی که با آنها ارتباط خوبی ندارید شروع کنید. فقط یک نفر را انتخاب کنید و مشخص کنید که دیدگاه او چقدر با شما متفاوت است. چگونه می توانید بین دیدگاه خود و دیدگاه آنها هم افزایی پیدا کنید؟ چگونه می توانید در مورد تفاوت های آنها بازتر و مطمئن تر باشید.
خلاصه فصل 8 کتاب هفت عادت مردمان موثر: عادت شماره 7 – اره را تیز کنید
سرآشپزها هر روز از چاقوهای خود استفاده می کنند، مدام برش می زنند، تکه تکه می کنند و در نهایت چاقوهای خود را کدر می کنند. آیا آنها فقط چاقو را دور می اندازند و یک چاقو جدید می خرند؟ نه، تیزش کردند. مثل چاقوی آشپز، ما هم باید خودمان را تیز کنیم. ما باید زمانی را از نظر جسمی، روحی و اجتماعی صرف کنیم. با تیز کردن چاقوها در این چهار قسمت، می توانید نتایج طولانی مدتی را مشاهده کنید.
تجدید بدن یعنی خوب غذا خوردن، استراحت کافی و ورزش منظم برای ایجاد انعطاف پذیری، استقامت و قدرت. فعال ماندن از نظر بدنی به ایجاد عادات فعال کمک می کند. شما باید در مورد ورزش فعال باشید و به نیروهایی که شما را از انجام تمرین باز می دارند واکنش نشان ندهید.
تمرکز بر بعد معنوی لزوماً به معنای پذیرش کامل یک دین خاص نیست، بلکه به این معنی است که باید زندگی خود را بررسی کنید و به اعمال خود توجه کنید. اهداف تجدید نفس معنوی می تواند شامل مراقبه، دعا یا ارتباط با طبیعت باشد. بعد معنوی می تواند به شما کمک کند تا عادت دو را تمرین کنید زیرا به طور مداوم در اصول و ارزش های اصلی خود تجدید نظر می کنید.
برای حفظ سلامت روانی، میتوانید کتابهای خوب بخوانید، افکار و بینشهای خود را ضبط کنید و برنامههای تلویزیونی خود را فقط به آنهایی محدود کنید که زندگی و ذهن شما را غنی میکنند. همچنین می توانید یک زبان جدید یاد بگیرید یا در دوره ای برای یادگیری چیزهای جدید شرکت کنید. راه های زیادی برای تقویت روحیه وجود دارد. علاوه بر این، تمرکز بر سلامت روان به شما کمک می کند تا عادت سه را تمرین کنید زیرا از مهارت های مدیریت زمان خود برای به حداکثر رساندن زمان و منابع خود استفاده می کنید.در نهایت، مهم است که به سلامت اجتماعی و عاطفی خود متعهد باشید. تجدید اجتماعی خود برای ایجاد روابط معنادار به این معنی است که شما باید به دنبال درک دیگران باشید، در پروژه های معناداری مشارکت کنید که زندگی آنها را بهبود می بخشد، ذهنیت غنی سازی خود را حفظ کرده و به موفقیت دیگران کمک می کند. با کار بر روی سلامت اجتماعی و عاطفی خود، عادات 4، 5 و 6 را با اتخاذ یک طرز فکر برد-برد، به دنبال درک دیگران و یافتن راه حل های سودمند متقابل از طریق هم افزایی، تمرین می کنید.
اگر میپرسید چگونه روی این چهار بعد کار کنید، با لیستی از فعالیتهایی که میتوانند به شما در بهروزرسانی خود در هر دسته کمک کنند، شروع کنید. از هر بعد یک فعالیت را انتخاب کنید و متعهد شوید که هفته آینده آن را تکمیل کنید. در پایان هفته، عملکرد خود را ارزیابی کنید و بپرسید چه چیزی در موفقیت یا شکست شما نقش داشته است.
خلاصه نهایی کتاب هفت عادت مردمان موثر:
برای تبدیل شدن به یک فرد بسیار موثر، باید این هفت عادت را به کار بگیرید:
فعال باشید. دست از واکنش بردارید و شروع به عمل کنید. در عوض، کنترل را به دست بگیرید و مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید.
با یک هدف در ذهن شروع کنید. از کار بی هدف در هر کاری دست بردارید. در عوض، چشم اندازی برای آینده خود داشته باشید و اقدامات خود را برای تحقق بخشیدن به آن چشم انداز هماهنگ کنید.
اولین چیزها را در اولویت قرار دهید. از هدر دادن وقت خود برای کارهایی که در حال حاضر فوری به نظر می رسند اما به اهداف شما نمی رسند دست بردارید. در عوض، وظایف خود را اولویت بندی کنید و روی چیزهای غیر فوری و مهم تمرکز کنید.
برد-برد فکر کنید. فکر نکنید که باید برنده شوید یا ببازید. در عوض، یک راه حل برد-برد برای هر دو طرف ارائه دهید.
ابتدا به دنبال درک و سپس درک شدن باشید. برای ارائه راه حل یا پاسخ از پریدن خودداری کنید. در عوض، قاطعانه گوش دهید تا دیگران را در اطراف خود درک کنید، سپس ایده هایی را که با احساسات طرف مقابل هماهنگ است، منتقل کنید.
هم افزایی کنید. کار مستقل را متوقف کنید. در عوض، از نقاط قوت دیگران در اطراف خود استفاده کنید تا چیزی بسازید که هرگز به تنهایی نمی توانید خلق کنید.
اره را تیز کنید. کار زیاد را متوقف کنید. در عوض، از نظر ذهنی، جسمی، روحی و اجتماعی روی خودتان کار کنید.
مشارکت در بهبود خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر :
از این که یکی از محتواهای بخش گزیده کتاب های پیشنهادی سایت من مورد مطالعه شما کاربر گرامی قرار گرفته است، بسیار خرسندم. شایان ذکر است این مقاله به صورت دوره ای به کمک سایر خوانندگان کتاب بروزرسانی خواهد شد. بنابراین به شما پیشنهاد می شود تا هر چند مدت یکبار جهت یادآوری مطالب گذشته و مطالعه نکات جدید به این برگه مراجعه نمایید. لطفا در صورتی که شما هم قبلا کتاب هفت عادت مردمان موثر را مورد مطالعه قرار داده اید و یا مرور این مقاله در سایت سبب اشتیاق به مطالعه کامل این کتاب در شما شده است، برداشت های خودتان از کتاب هفت عادت مردمان موثر را در قالب خلاصه، نقد و بررسی، نظر، نکات کلیدی و کاربردی و … از طریق بخش نظرات موجود در پایین همین صفحه با من و سایر کاربران سایت به اشتراک بگذارید.