رفتار متفاوت کل از جز :
در دو هزار سال نخست اندیشه دانشیک ،تجربه عادی و خود دریابی ،پایه توضیحات تئوریک بود.تئوری های کلاسیک مانند تئوری نیوتن ، بر پایه چارچوبی ساخته شده که بازتاب دهنده تجربه روزمره است،که در آن جسم های مادی دارای یک وجود تک تایی هستند ،ومی توانند در جایگاه های تعریف شده جای بگیرند ،مسیرهای معینی را بپیمایند و الی آخر. تئوری های بنیادین فیزیک ،نیروهای طبیعت و چگونگی واکنش جسم ها به آن ها را تعریف می کنند.
اصول فیزیک کوانتوم در چند دهه نخستین سده بیستم ،پس از این که کاستی های تئوری نیوتن در توصیف طبیعت در سطح اتمیک یا زیر اتمیک آشکار شد ،به وجود آمد.فیزیک کوانتوم چارچوبی را برای درک این که چگونه طبیعت در مقیاس های اتمیک و زیر اتمیک کار می کند را فراهم می سازد.به گونه ای مفهوم بکلی متفاوتی را دیکته می کند،که در آن جایگاه ،مسیر و حتی گذشته و آینده جسم به طور دقیق تعیین شده نیستند.
گر چه اجزای جسم های روزمره از فیزیک کوانتوم پیروی می کننداما قانون های نیوتن ،تئوری موثری را شکل می دهند که توصیف بسیار دقیقی از چگونگی رفتار سازه های ترکیبی که جهان روزمره ما را شکل می دهند ،می دهد.این شاید عجیب باشد ، ولی موارد بسیاری در دانش وجود دارند که در آن ها یک گردهمایی بزرگ چنین پدیدار می شود که از اجزای کوچک تر خود متفاوت رفتار می کند.در این چشم انداز ، بسیاری از مفهوم های بنیادین درک غریزی ما از واقعیت ، دیگر معنی ندارد.
برای ادامه مبحث به چند جنبه از فیزیک کوانتوم نیاز است تا بحث های که در بخش های آینده مطرح خواهد شد فهمیده شود :
- دوگانگی موج / ذره
- اصل عدم قطعیت
- تغییر مسیر با مشاهده