شعر راننده تاکسی :
شغلم رانندگی تاکسی / عشقم مسافرای دربستی
رانندگی کار خیلی سختیه / شهری بودن اول بدبختی
چونه زدن با مسافر به کنار / محل کارم پر حرفای سیاسی
سوهان اعصاب خردم دو چیز / موتورسوار و مسافرکش شخصی
وقتی مسافرم یک دختر لیسانسس / فکر و خیالم خیلی آشفته است
نکنه زنم ببینه یا بفهمه / بگه تو کفشم حتما ریگی هست
کار نکنی میگن بی عرضست / کار میکنی هم میگن تو فکر یکی دیگست
اخمو باشی میگن افسرده است / زیاد بخندی میگن دیوونه است
مردمی بودنم خدایش سخته / شغل ما هم یک جورایی نمونه است
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر راننده تاکسی را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.