معنای وجود :
در فصل 3 ،هاوکینگ خواهان این است که به ما القاء کند ،مسئله دیگری که واقع گرایی مدل پایه که در بخش قبل به آن پرداختیم ،حل و یا دست کم از آن پرهیز می کند ،معنای وجود است .اما به نظر می رسد که این گونه نیست.
برای نمونه از پیش بینی الکترون ها ،توسط تامسون و پذیرفته شدن آن توسط دانشمندان و همچنین یافتن کوارک ها با مشاهدات ما از چگونگی رفتار ذره های زیر هسته ای ، یاد می کند ،وبه پذیرفتن آن ها بعد از مشاهدات متعدد تاکید دارد.
حال سوال این است که ،چطور می توانیم در پاسخ به سوالی که از ما می شود چگونه یک میز وجود دارد ،اگر از اتاق بیرون برویم و نتوانیم آن را ببینیم ؟با وجود پاسخ های متفاوت ،مدلی که میز در جای خود ثابت است و با مشاهدات هم خوانی بیشتری دارد را مانندپذیرفتن الکترون ها و کوارک ها که بعد ازمشاهده ردپای آن ها و با وجود این که قابل مشاهده مستقیم و لمس نیستند ،بپذیریم.اما نمی توانیم کیهانی که در آن زندگی می کنیم و برایمان وجود قوانین برای تشکیلش کاملا قابل درک است را به وجود یک ابر بوده ،خارج از کیهان برای بوجود آوردن جهانی مبتنی بر قانون بپذیریم در حالی که این ابر بوده ، خود قابل لمس و یا مشاهده نباشد؟
در ادامه این مقاله مطالعه نمایید :
محتویات مقاله معنای وجود به صورت کامل مورد تایید نویسنده نیست و صرفا جهت احترام به نظرات منتقدان منتشر می گردد. لطفا جهت مطالعه مقاله بعدی بروی لینک زیر کلیک نمایید.