چرا چیزی به جای هیچ چیز وجود دارد :
در جهان کانوی ،آفریننده ما هستیم و ما با تعیین جسم ها و جایگاه آن ها در آغاز بازی ،حالت نخستینی کیهان را برمی گزینیم .در کیهان فیزیکی ،جانشینان جسم هایی مانند بادپرها در بازی زندگی ،جسم های مادی هستند. هر دسته قانون هایی که یک جهان پیوسته همانند جهان ما را توصیف می کند ،مفهومی از انرژی خواهد داشت که یک کمیت حفظ شده است یعنی در درازنای زمان تغییر نمی کند.
انرژی فضا خالی یک ثابت خواهد بود ،مستقل از زمان و جایگاه. می توان این ثابت انرژی خلاء را ،با اندازه گیری انرژی هر حجمی از فضا در مقایسه با همان حجم از فضای خالی ،حذف کرد و بنابراین آن ثابت را صفر خواند.
یک خواسته که هر قانون طبیعت باید برآورده سازد این است که انرژی یک جسم منفرد احاطه شده توسط فضای خالی ،باید مثبت باشد یعنی باید برای سر هم کردن ،آن جسم کار انجام شود .زیرا اگر انرژی یک جسم منفرد منفی باشد ،می تواند در حالت حرکت آفریده شود تا انرژی منفی آن با انرژی مثبت ناشی از حرکت در تعادل کامل باشد .اگر این درست باشد ،هیچ دلیلی وجود ندارد که جسم ها نتوانند در هر جا و همه جا نمایان شوند .فضا خالی در این صورت ناپایدار خواهد بود.
اما اگر برای ایجاد یک جسم منفرد باید انرژی هزینه کرد ،چنین ناپایداری نمی تواند رخ دهد، زیرا همان طور که گفته ایم ،انرژی کیهان بایستی که ثابت بماند .این چیزی است که کیهان را در جایگاهی ثابت نگه می دارد .به گونه ای که جسم ها در همه جا از هیچ هویدا نشوند.
اگر کل کیهان همیشه باید صفر بماند و برای آفریدن یک جسم باید انرژی هزینه کرد ،پس چگونه یک کیهان کامل می تواند از هیچ آفریده شود ؟ به همین دلیل باید قانونی مانند گرانش وجود داشته باشد .از آن جا که گرانش ربایشی است ،انرژی گرانش منفی است :باید کارکرد تا یک سامانه گرانش گرا را جدا کرد مانند زمین و ماه .این انرژی منفی می تواند انرژی مثبت مورد نیاز برای آفرینش ماده را در تعادل نگه دارد.
اما این چنین هم ساده نیست . یک جسم مانند یک ستاره ،انرژی منفی گرانشی بیشتری خواهد داشت و هر چه کوچکتر باشد ( هر چه اجزای مختلف آن به یکدیگر نزدیک تر باشند ) ، انرژی منفی گرانشی بیشتری خواهد داشت .ولی پیش از این که بزرگ تر از انرژی مثبت ماده شود ،ستاره به درون یک سیاهچاله فروخواهد ریخت و سیاهچاله ها دارای انرژی مثبت هستند .به این دلیل فضا خالی پایدار است .جسم هایی مانند ستاره ها یا سیاهچاله ها نمی توانند از هیچ هویدا شوند .ولی یک کیهان کامل می تواند.
از آن جا که گرانش فضا و زمان را شکل می دهد .اجازه می دهد که فضا- زمان در سطح محلی پایدار ولی در کیهان ناپایدار باشد .در مقیاس تمامی کیهان ، انرژی مثبت ماده می تواند با انرژی گرانشی منفی تعادل یابد و بنابراین هیچ محدودیتی برای آفرینش کل کیهان ها وجود ندارد . از آن جایی که قانونی مانند گرانش وجود دارد ،کیهان خود را از هیچ می تواند و خواهد آفرید ،به شیوه ای که در بخش های قبلی توضیح داده شده است .آفرینش خود انگیخته دلیل این است که چرا چیزی به جای هیچ چیز وجود دارد ،چرا کیهان وجود دارد و چرا ما وجود داریم.
چرا قانون های بنیادین آن گونه هستند که ما توصیف کرده ایم ؟ تئوری نهایی باید خود هم ساز باشد و باید نتیجه های متناهی برای مقدارهایی که می توانیم اندازه گیری کنیم پیش بینی کند .ما دیدیم که باید قانونی مانند گرانش وجود داشته باشد همچنین در بخش 5 دیدیم که برای این که یک تئوری گرانش کمیت های متناهی را پیش بینی کند ،تئوری باید آن چه ابرهمدمانی خوانده می شود میان نیروهای طبیعت و ماده هایی که بر آن ها کنش می کنند وجود داشته باشد .تئوری – ام کلی ترین تئوری گرانشی ابرهمدمان است به همین دلیل تئوری – ام تنها نامزد برای یک تئوری کامل کیهان است .اگر متناهی باشد – و این هنوز باید ثابت شود – مدلی از کیهان خواهد بود که خود را می آفریند .ما بایستی که بخشی از این کیهان باشیم زیرا هیچ مدل خود همساز دیگری وجود ندارد.