معانی و تعاریف لغت Acclimate به فارسی، به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقش ها، مترادف ها و متضادها، تاریخچه و ریشه شناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در قالب مثال های متنوع در این مقاله از سایت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
/Acclimate : /ˈæk.lə.meɪt
معنی Acclimate :
عادت کردن، خو گرفتن
: Acclimate Definition of
to adapt (someone) to a new temperature, altitude, climate, environment, or situation. to adapt, to adjust
تعریف Acclimate :
سازگاری (کسی) با دما، ارتفاع، آب و هوا، محیط یا موقعیت جدید. تطبیق دادن، تنظیم کردن
: uses and roles of the Acclimate
acclimatable, adjective
acclimation, noun
reacclimate, verb
نقش ها و کاربردها Acclimate :
acclimatable به صورت صفت
acclimation به صورت اسم
reacclimate به صورت فعل
مترادف Synonyms for Acclimate :
accustom/acclimatize/accommodate/conform/habituate/harden/season/toughen/acculture/climatize/get used to
متضاد Antonyms for Acclimate :
soften
First Known Use of Acclimate : 1792
اولین استفاده شناخته شده از Acclimate : سال 1792
: Acclimate History and Etymology for
The word climate in the word acclimate should give you a clue as to the word’s meaning: to get used to a specific climate. Nature allows the human body to acclimate itself to various weather conditions. For example, people moving to higher altitudes will develop more red blood cells in order to absorb oxygen better. This is their bodies’ way of acclimating to the thinner air. It takes a while for the body to become acclimated to a new climate
تاریخچه و ریشه شناسی Acclimate :
کلمه climate در کلمه acclimate باید به شما سرنخی از معنای این کلمه بدهد: عادت به آب و هوای خاص. طبیعت به بدن انسان اجازه می دهد تا با شرایط آب و هوایی مختلف سازگار شود. به عنوان مثال، افرادی که به ارتفاعات بالاتر می روند، گلبول های قرمز بیشتری برای جذب بهتر اکسیژن تولید می کنند. این روش بدن آنها برای سازگاری با هوای رقیق تر است. مدتی طول می کشد تا بدن با آب و هوای جدید سازگار شود.
: Examples of Acclimate in a sentence
1. Acclimate to a new climate: When you move to a new place with a different climate, it takes time to acclimate to the new weather patterns.
2. Acclimate to a new culture: When you travel to a new country, it’s important to acclimate to the local customs and traditions.
3. Acclimate to a new job: When you start a new job, it can take a few weeks to acclimate to the new work environment and learn the ropes.
4. Acclimate to a new time zone: When you travel across time zones, it can take a few days to acclimate to the new time difference.
5. Acclimate to a new altitude: When you travel to a high-altitude location, it’s important to acclimate slowly to avoid altitude sickness.
6. Acclimate to a new diet: When you change your eating habits, it can take time for your body to acclimate to the new foods and nutrients.
Jim have become acclimate to this weather since he move here
She was from a small town, but she quickly acclimated to life in the city
نمونه هایی از Acclimate در یک جمله :
1. سازگاری با آب و هوای جدید: وقتی به مکان جدیدی با آب و هوای متفاوت نقل مکان می کنید، عادت کردن به الگوهای آب و هوایی جدید زمان می برد.
2. خو گرفتن با فرهنگ جدید: وقتی به کشور جدیدی سفر می کنید، مهم است که به آداب و رسوم و سنت های محلی عادت کنید.
3. عادت دادن به یک شغل جدید: زمانی که یک کار جدید را شروع می کنید، ممکن است چند هفته طول بکشد تا به محیط کار جدید عادت کنید و طناب زنی را یاد بگیرید.
4. عادت دادن به یک منطقه زمانی جدید: وقتی در مناطق زمانی سفر می کنید، ممکن است چند روز طول بکشد تا به اختلاف زمانی جدید عادت کنید.
5. عادت دادن به ارتفاع جدید: هنگامی که به یک مکان با ارتفاع بالا سفر می کنید، برای جلوگیری از بیماری ارتفاع، بسیار مهم است که به آرامی عادت کنید.
6. عادت دادن به یک رژیم غذایی جدید: زمانی که عادات غذایی خود را تغییر می دهید، زمان می برد تا بدن شما با غذاها و مواد مغذی جدید سازگار شود.
جیم از زمانی که به اینجا نقل مکان کرده به این آب و هوا عادت کرده است.
او اهل یک شهر کوچک بود، اما به سرعت به زندگی در شهر عادت کرد.
مشارکت در بهبود این آموزش :
به پایان آموزش لغت Acclimate به عنوان یکی از 125 لغت کاربردی کتاب 504 واژه ضروری از بخش آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد سایت رسیدیم. چنانچه استاد دانشگاه، مدرس آموزشگاه، معلم مدرسه، دانشجو و یا دانش پژوه رشته های مرتبط با زبان های خارجه علی الخصوص زبان انگلیسی هستید و در زمینه یادگیری لغات و آموزش کتاب 504 واژه، دارای دانش و تجربه خاصی می باشید. از شما مخاطب گرامی درخواست می شود لطفا دانش و تجربیات خودتان را در ارتباط با سایر تعاریف، معانی، نقش ها، کاربردها، مترادف ها، متضادها، جملات نمونه، تاریخچه، ریشه شناسی و … این لغت از طریق بخش نظرات در پایین همین صفحه با من و سایر بازدیدکنندگان این مقاله در میان بگذارید. همچنین ما با آغوش باز از گوشزد اشتباهات علمی یا نگارشی موجود در این آموزش از طرف شما کاربران گرامی استقبال خواهیم کرد و قدردان همراهی شما عزیزان خواهیم بود.
