معانی و تعاریف لغت Expedite به فارسی، به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقش ها، مترادف ها و متضادها، تاریخچه و ریشه شناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در قالب مثال های متنوع در این مقاله از سایت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
/Expedite : /Alternative text
معنی Expedite :
متن جایگزین
: Definition of Expedite
Alternative text
تعریف Expedite :
متن جایگزین
: uses and roles of the Expedite
Alternative text
نقش ها و کاربردها Expedite :
متن جایگزین
مترادف Synonyms for Expedite :
Alternative text
متضاد Antonyms for Expedite :
Alternative text
First Known Use of Expedite : Alternative text
اولین استفاده شناخته شده از Expedite : متن جایگزین
: History and Etymology for Expedite
Alternative text
تاریخچه و ریشه شناسی Expedite :
متن جایگزین
: Examples of Expedite in a sentence
1. Expedite a process: To speed up a process or procedure.
Example: We need to expedite the hiring process to fill the position as soon as possible.
2. Expedite a shipment: To send something quickly or by a faster method.
Example: We need to expedite the shipment of the goods to meet the deadline.
3. Expedite a request: To process a request quickly or with priority.
Example: The customer requested to expedite the delivery of the product.
4. Expedite a decision: To make a decision quickly or without delay.
Example: The board of directors decided to expedite the approval process for the new project.
5. Expedite a payment: To make a payment quickly or with priority.
Example: The vendor requested to expedite the payment to avoid any delays in the delivery of the goods.
نمونه هایی از Expedite در یک جمله :
1. تسریع یک فرآیند: برای سرعت بخشیدن به یک فرآیند یا رویه.
مثال: ما باید فرآیند استخدام را تسریع کنیم تا در اسرع وقت این موقعیت را پر کنیم.
2. تسریع در ارسال: برای ارسال سریع یا با روش سریعتر چیزی.
مثال: ما باید حمل و نقل کالا را تسریع کنیم تا مهلت مقرر انجام شود.
3. تسریع درخواست: برای پردازش سریع یا با اولویت درخواست.
مثال: مشتری درخواست تسریع در تحویل محصول را داده است.
4. تسریع در تصمیم گیری: تصمیم گیری سریع یا بدون تاخیر.
مثال: هیئت مدیره تصمیم گرفت که روند تصویب پروژه جدید را تسریع کند.
5. تسریع در پرداخت: برای پرداخت سریع یا با اولویت.
مثال: فروشنده درخواست تسریع در پرداخت را برای جلوگیری از تاخیر در تحویل کالا کرده است.
مشارکت در بهبود این آموزش :
به پایان آموزش لغت Expedite به عنوان یکی از 125 لغت کاربردی کتاب 504 واژه ضروری از بخش آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد سایت رسیدیم. چنانچه استاد دانشگاه، مدرس آموزشگاه، معلم مدرسه، دانشجو و یا دانش پژوه رشته های مرتبط با زبان های خارجه علی الخصوص زبان انگلیسی هستید و در زمینه یادگیری لغات و آموزش کتاب 504 واژه، دارای دانش و تجربه خاصی می باشید. از شما مخاطب گرامی درخواست می شود لطفا دانش و تجربیات خودتان را در ارتباط با سایر تعاریف، معانی، نقش ها، کاربردها، مترادف ها، متضادها، جملات نمونه، تاریخچه، ریشه شناسی و … این لغت از طریق بخش نظرات در پایین همین صفحه با من و سایر بازدیدکنندگان این مقاله در میان بگذارید. همچنین ما با آغوش باز از گوشزد اشتباهات علمی یا نگارشی موجود در این آموزش از طرف شما کاربران گرامی استقبال خواهیم کرد و قدردان همراهی شما عزیزان خواهیم بود.