معانی و تعاریف لغت Impasse به فارسی، به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقش ها، مترادف ها و متضادها، تاریخچه و ریشه شناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در قالب مثال های متنوع در این مقاله از سایت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
/Impasse : /Alternative text
معنی Impasse :
متن جایگزین
: Definition of Impasse
Alternative text
تعریف Impasse :
متن جایگزین
: uses and roles of the Impasse
Alternative text
نقش ها و کاربردها Impasse :
متن جایگزین
مترادف Synonyms for Impasse :
Alternative text
متضاد Antonyms for Impasse :
Alternative text
First Known Use of Impasse : Alternative text
اولین استفاده شناخته شده از Impasse : متن جایگزین
: History and Etymology for Impasse
Alternative text
تاریخچه و ریشه شناسی Impasse :
متن جایگزین
: Examples of Impasse in a sentence
1. Reach an impasse: This phrase is used when negotiations or discussions have come to a standstill, and no progress is being made.
Example: The two sides have been negotiating for weeks, but they have reached an impasse.
2. Break the impasse: This phrase is used when a solution is found to a problem that was previously blocking progress.
Example: The mediator helped the two sides break the impasse by suggesting a compromise.
3. Stalemate: This term is used to describe a situation where neither side can make progress, and the situation is deadlocked.
Example: The negotiations have been in a stalemate for months, with no progress being made.
4. Deadlock: This term is similar to stalemate and is used to describe a situation where progress is blocked.
Example: The talks have reached a deadlock, and both sides are refusing to budge.
5. Gridlock: This term is used to describe a situation where traffic or movement is blocked, and there is no way to move forward.
Example: The city is experiencing gridlock due to a major accident on the highway.
نمونه هایی از Impasse در یک جمله :
1. رسیدن به بن بست: این عبارت زمانی به کار می رود که مذاکرات یا بحث ها به بن بست رسیده باشد و پیشرفتی حاصل نشود.
مثال: دو طرف هفته ها در حال مذاکره بوده اند، اما به بن بست رسیده اند.
2. شکستن بن بست: این عبارت زمانی استفاده می شود که راه حلی برای مشکلی که قبلاً مانع از پیشرفت می شد پیدا شود.
مثال: میانجی با پیشنهاد مصالحه به دو طرف کمک کرد تا بن بست را بشکنند.
3. بن بست: این اصطلاح برای توصیف وضعیتی به کار می رود که هیچ یک از طرفین نمی توانند پیشرفت کنند و وضعیت به بن بست رسیده است.
مثال: مذاکرات ماه هاست که در بن بست بوده و هیچ پیشرفتی حاصل نشده است.
4. بن بست: این اصطلاح شبیه به بن بست است و برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن پیشرفت مسدود شده است.
مثال: مذاکرات به بن بست رسیده است و هر دو طرف از تسلیم شدن خودداری می کنند.
5. بن بست: این اصطلاح برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن ترافیک یا حرکت مسدود شده است و هیچ راهی برای حرکت به جلو وجود ندارد.
مثال: شهر به دلیل یک تصادف بزرگ در بزرگراه دچار انسداد شده است.
مشارکت در بهبود این آموزش :
به پایان آموزش لغت Impasse به عنوان یکی از 125 لغت کاربردی کتاب 504 واژه ضروری از بخش آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد سایت رسیدیم. چنانچه استاد دانشگاه، مدرس آموزشگاه، معلم مدرسه، دانشجو و یا دانش پژوه رشته های مرتبط با زبان های خارجه علی الخصوص زبان انگلیسی هستید و در زمینه یادگیری لغات و آموزش کتاب 504 واژه، دارای دانش و تجربه خاصی می باشید. از شما مخاطب گرامی درخواست می شود لطفا دانش و تجربیات خودتان را در ارتباط با سایر تعاریف، معانی، نقش ها، کاربردها، مترادف ها، متضادها، جملات نمونه، تاریخچه، ریشه شناسی و … این لغت از طریق بخش نظرات در پایین همین صفحه با من و سایر بازدیدکنندگان این مقاله در میان بگذارید. همچنین ما با آغوش باز از گوشزد اشتباهات علمی یا نگارشی موجود در این آموزش از طرف شما کاربران گرامی استقبال خواهیم کرد و قدردان همراهی شما عزیزان خواهیم بود.