معانی و تعاریف لغت Mediate به فارسی، به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقش ها، مترادف ها و متضادها، تاریخچه و ریشه شناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در قالب مثال های متنوع در این مقاله از سایت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
/Mediate : /Alternative text
معنی Mediate :
متن جایگزین
: Definition of Mediate
Alternative text
تعریف Mediate :
متن جایگزین
: uses and roles of the Mediate
Alternative text
نقش ها و کاربردها Mediate :
متن جایگزین
مترادف Synonyms for Mediate :
Alternative text
متضاد Antonyms for Mediate :
Alternative text
First Known Use of Mediate : Alternative text
اولین استفاده شناخته شده از Mediate : متن جایگزین
: History and Etymology for Mediate
Alternative text
تاریخچه و ریشه شناسی Mediate :
متن جایگزین
: Examples of Mediate in a sentence
1. Mediate a dispute/conflict: This refers to the act of helping two or more parties resolve a disagreement or argument through negotiation and compromise.
Example: The company hired a mediator to help mediate the dispute between the management and the employees’ union.
2. Mediate a conversation/discussion: This refers to the act of facilitating a conversation or discussion between two or more people who have different opinions or perspectives.
Example: The teacher mediated a discussion between the students who had different views on the topic.
3. Mediate a settlement/agreement: This refers to the act of helping two or more parties reach a mutually acceptable settlement or agreement.
Example: The lawyer mediated a settlement between the two parties in the lawsuit.
4. Mediate a relationship: This refers to the act of helping two people or groups improve their relationship or resolve conflicts between them.
Example: The counselor mediated the relationship between the couple who were having communication issues.
5. Mediate a deal: This refers to the act of negotiating and facilitating a business deal between two or more parties.
Example: The broker mediated a deal between the buyer and the seller of the property.
نمونه هایی از Mediate در یک جمله :
1. میانجیگری یک اختلاف/تعارض: این به عمل کمک به دو یا چند طرف برای حل یک اختلاف یا بحث از طریق مذاکره و سازش اشاره دارد.
مثال: شرکت یک میانجی استخدام کرد تا به میانجیگری اختلاف بین مدیریت و اتحادیه کارکنان کمک کند.
2. میانجیگری یک گفتگو/بحث: این به عمل تسهیل گفتگو یا بحث بین دو یا چند نفر که نظرات یا دیدگاههای متفاوتی دارند اشاره دارد.
مثال: معلم بین دانشآموزانی که دیدگاههای متفاوتی در مورد موضوع داشتند، بحثی را میانجیگری کرد.
3. میانجیگری در یک توافق / توافق: این به عمل کمک به دو یا چند طرف برای رسیدن به یک توافق یا توافق قابل قبول متقابل اشاره دارد.
مثال: وکیل در دعوا میانجیگری بین دو طرف دعوا کرده است.
4. میانجیگری یک رابطه: این به عمل کمک به دو نفر یا گروه برای بهبود روابط یا حل تعارضات بین آنها اشاره دارد.
مثال: مشاور روابط بین زوجینی را که دارای مشکلات ارتباطی بودند، واسطه کرد.
5. میانجیگری معامله: این به عمل مذاکره و تسهیل معامله تجاری بین دو یا چند طرف اشاره دارد.
مثال: دلال در معامله ای بین خریدار و فروشنده ملک واسطه شد.
مشارکت در بهبود این آموزش :
به پایان آموزش لغت Mediate به عنوان یکی از 125 لغت کاربردی کتاب 504 واژه ضروری از بخش آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد سایت رسیدیم. چنانچه استاد دانشگاه، مدرس آموزشگاه، معلم مدرسه، دانشجو و یا دانش پژوه رشته های مرتبط با زبان های خارجه علی الخصوص زبان انگلیسی هستید و در زمینه یادگیری لغات و آموزش کتاب 504 واژه، دارای دانش و تجربه خاصی می باشید. از شما مخاطب گرامی درخواست می شود لطفا دانش و تجربیات خودتان را در ارتباط با سایر تعاریف، معانی، نقش ها، کاربردها، مترادف ها، متضادها، جملات نمونه، تاریخچه، ریشه شناسی و … این لغت از طریق بخش نظرات در پایین همین صفحه با من و سایر بازدیدکنندگان این مقاله در میان بگذارید. همچنین ما با آغوش باز از گوشزد اشتباهات علمی یا نگارشی موجود در این آموزش از طرف شما کاربران گرامی استقبال خواهیم کرد و قدردان همراهی شما عزیزان خواهیم بود.