معانی و تعاریف لغت Procrastinate به فارسی، به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقش ها، مترادف ها و متضادها، تاریخچه و ریشه شناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در قالب مثال های متنوع در این مقاله از سایت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
/Procrastinate : /Alternative text
معنی Procrastinate :
متن جایگزین
: Definition of Procrastinate
Alternative text
تعریف Procrastinate :
متن جایگزین
: uses and roles of the Procrastinate
Alternative text
نقش ها و کاربردها Procrastinate :
متن جایگزین
مترادف Synonyms for Procrastinate :
Alternative text
متضاد Antonyms for Procrastinate :
Alternative text
First Known Use of Procrastinate : Alternative text
اولین استفاده شناخته شده از Procrastinate : متن جایگزین
: History and Etymology for Procrastinate
Alternative text
تاریخچه و ریشه شناسی Procrastinate :
متن جایگزین
: Examples of Procrastinate in a sentence
1. Procrastinate on/with/about something: This means to delay doing something that needs to be done. For example, “I always procrastinate on my homework until the last minute.”
2. Procrastinate endlessly: This means to keep delaying something without any end in sight. For example, “He procrastinated endlessly on his thesis, and now he’s running out of time.”
3. Chronic procrastination: This refers to a habit of always delaying tasks, even when they are important. For example, “Her chronic procrastination is preventing her from achieving her goals.”
4. Procrastinate until the deadline: This means to delay doing something until the very last moment. For example, “I always procrastinate until the deadline to file my taxes.”
5. Procrastinate away the day: This means to waste time by delaying tasks that need to be done. For example, “He procrastinated away the day instead of studying for his exam.”
نمونه هایی از Procrastinate در یک جمله :
1. به تعویق انداختن روی/با/درباره چیزی: این به معنای به تاخیر انداختن انجام کاری است که باید انجام شود. مثلاً «من همیشه تا آخرین لحظه انجام تکالیف را به تعویق می اندازم».
2. به تعویق انداختن بی انتها: به این معنی است که به تأخیر انداختن کاری ادامه دهید بدون اینکه هیچ پایانی در آن دیده شود. به عنوان مثال، “او در پایان نامه خود بی وقفه معطل می شود و اکنون وقتش تمام می شود.”
3. به تعویق انداختن مزمن: این به عادت همیشه به تاخیر انداختن کارها، حتی زمانی که مهم هستند، اشاره دارد. به عنوان مثال، “تعویق مزمن او مانع از دستیابی او به اهدافش می شود.”
4. به تعویق انداختن تا آخرین مهلت: به این معنی است که انجام کاری را تا آخرین لحظه به تاخیر بیندازید. به عنوان مثال، “من همیشه تا پایان مهلت ثبت مالیات خود را به تعویق می اندازم.”
5. روز را به تعویق بیندازید: این به معنای تلف کردن زمان با به تاخیر انداختن کارهایی است که باید انجام شوند. به عنوان مثال، “او به جای مطالعه برای امتحان، روز را به تعویق انداخت.”
مشارکت در بهبود این آموزش :
به پایان آموزش لغت Procrastinate به عنوان یکی از 125 لغت کاربردی کتاب 504 واژه ضروری از بخش آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد سایت رسیدیم. چنانچه استاد دانشگاه، مدرس آموزشگاه، معلم مدرسه، دانشجو و یا دانش پژوه رشته های مرتبط با زبان های خارجه علی الخصوص زبان انگلیسی هستید و در زمینه یادگیری لغات و آموزش کتاب 504 واژه، دارای دانش و تجربه خاصی می باشید. از شما مخاطب گرامی درخواست می شود لطفا دانش و تجربیات خودتان را در ارتباط با سایر تعاریف، معانی، نقش ها، کاربردها، مترادف ها، متضادها، جملات نمونه، تاریخچه، ریشه شناسی و … این لغت از طریق بخش نظرات در پایین همین صفحه با من و سایر بازدیدکنندگان این مقاله در میان بگذارید. همچنین ما با آغوش باز از گوشزد اشتباهات علمی یا نگارشی موجود در این آموزش از طرف شما کاربران گرامی استقبال خواهیم کرد و قدردان همراهی شما عزیزان خواهیم بود.