معانی و تعاریف لغت Vindicate به فارسی، به همراه تلفظ آنلاین، کاربردها و نقش ها، مترادف ها و متضادها، تاریخچه و ریشه شناسی، اولین مورد استفاده و توضیحات گرامری آن به صورت تخصصی در قالب مثال های متنوع در این مقاله از سایت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
/Vindicate : /Alternative text
معنی Vindicate :
متن جایگزین
: Definition of Vindicate
Alternative text
تعریف Vindicate :
متن جایگزین
: uses and roles of the Vindicate
Alternative text
نقش ها و کاربردها Vindicate :
متن جایگزین
مترادف Synonyms for Vindicate :
Alternative text
متضاد Antonyms for Vindicate :
Alternative text
First Known Use of Vindicate : Alternative text
اولین استفاده شناخته شده از Vindicate : متن جایگزین
: History and Etymology for Vindicate
Alternative text
تاریخچه و ریشه شناسی Vindicate :
متن جایگزین
: Examples of Vindicate in a sentence
1. Vindicate one’s reputation: to prove that someone’s reputation is deservedly good and clear them of any wrongdoing or suspicion.
Example: The court’s ruling vindicated the CEO’s reputation and cleared him of any wrongdoing.
2. Vindicate one’s innocence: to prove that someone is not guilty of a crime or wrongdoing.
Example: The DNA evidence finally vindicated the wrongly accused man and he was released from prison.
3. Vindicate one’s decision: to prove that a decision was the right one and justified.
Example: The success of the project vindicated the CEO’s decision to invest in new technology.
4. Vindicate one’s beliefs: to prove that one’s beliefs or opinions are correct and justified.
Example: The scientific study vindicated the researcher’s belief that exercise is beneficial for mental health.
5. Vindicate one’s rights: to prove that one’s legal or moral rights have been violated and to seek justice.
Example: The court’s decision vindicated the workers’ rights and ordered the company to pay them fair wages.
نمونه هایی از Vindicate در یک جمله :
1. اثبات آبروی خود: برای اثبات اینکه آبروی کسی شایسته است و پاک کردن او از هر گونه سوء ظن.
مثال: حکم دادگاه اعتبار مدیر عامل را اثبات کرد و او را از هرگونه تخلف پاک کرد.
2. اثبات بی گناهی خود: برای اثبات اینکه کسی مرتکب جرم یا اشتباهی نشده است.
مثال: شواهد DNA سرانجام متهم به اشتباه را اثبات کرد و او از زندان آزاد شد.
3. تصدیق تصمیم خود: برای اثبات اینکه تصمیمی درست و موجه بوده است.
مثال: موفقیت پروژه تصمیم مدیرعامل برای سرمایه گذاری در فناوری جدید را تایید کرد.
4. اثبات عقاید: برای اثبات صحیح و موجه بودن عقاید یا عقاید.
مثال: مطالعه علمی اعتقاد محقق را مبنی بر اینکه ورزش برای سلامت روان مفید است، اثبات کرد.
5. احقاق حقوق: اثبات تضییع حقوق قانونی یا اخلاقی و عدالت خواهی.
مثال: رای دادگاه حقوق کارگران را به اثبات رساند و شرکت را موظف به پرداخت دستمزد عادلانه به آنها کرد.
مشارکت در بهبود این آموزش :
به پایان آموزش لغت Vindicate به عنوان یکی از 125 لغت کاربردی کتاب 504 واژه ضروری از بخش آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد سایت رسیدیم. چنانچه استاد دانشگاه، مدرس آموزشگاه، معلم مدرسه، دانشجو و یا دانش پژوه رشته های مرتبط با زبان های خارجه علی الخصوص زبان انگلیسی هستید و در زمینه یادگیری لغات و آموزش کتاب 504 واژه، دارای دانش و تجربه خاصی می باشید. از شما مخاطب گرامی درخواست می شود لطفا دانش و تجربیات خودتان را در ارتباط با سایر تعاریف، معانی، نقش ها، کاربردها، مترادف ها، متضادها، جملات نمونه، تاریخچه، ریشه شناسی و … این لغت از طریق بخش نظرات در پایین همین صفحه با من و سایر بازدیدکنندگان این مقاله در میان بگذارید. همچنین ما با آغوش باز از گوشزد اشتباهات علمی یا نگارشی موجود در این آموزش از طرف شما کاربران گرامی استقبال خواهیم کرد و قدردان همراهی شما عزیزان خواهیم بود.