آغاز مدلسازی رفتار کیهان :
کیهان قابل فهم است ،زیرا قانون های دانشیک آن را اداره می کنند،به عبارت دیگر ،رفتار آن را می توان مدل سازی کرد.
نخستین نیرویی که به زبان ریاضی توصیف شد گرانش بود. قانون گرانش نیوتن که در سال 1687 منتشر شد ،می گوید که هر جسم در کیهان توسط هر جسم دیگر با نیروی به تناسب توده اش ربایش می شود.جنبه های دیگر کیهان که برایشان قانون یا مدل کشف شد ،نیروهای الکتریک و مغناطیس بودند. آن ها مانند گرانش رفتار می کنند ،با این تفاوت مهم که دو بار الکتریکی هم نام یا دو مغناطیس هم گون یکدیگر را دفع می کنند ،در حالی که بار یا مغناطیس های مخالف ،یکدیگر را جذب می کنند. نیروهای الکتریک و مغناطیس بسیار نیرومند تر از نیروی گرانش هستند زیرا جسم های بسیار بزرگ دارای شمار نزدیک به برابر ذره های دارای بار الکتریکی مثبت و منفی هستند .لذا نیروهای الکتریک و مغناطیس میان دو جسم بسیار بزرگ ،کم و بیش یکدیگر را خنثی می کنند،برخلاف نیروهای گرانشی که به هم افزوده می شوند.
هانس کریستیان اورستد ، متوجه شد جریان الکتریکی باطری مورد استفاده اش ،بر عقربه قطب نمای کنار باطری ،تاثیر می گذارد.او زود دریافت که گذر جریان الکتریکی ،نیروی مغناطیسی تولید می کند و واژه الکترومغناطیس را ساخت.او یافته خود را تحت عنوان پیوند نیروهای الکتریک و مغناطیس این طور مطرح نمود :یک بار الکتریکی در حرکت باعث وارد آمدن نیرو بر روی آهن رباها می شود و یک آهنربا در حرکت باعث وارد آمدن نیرو بر بارهای الکتریکی می شود.
بعد ها مایکل فارادی استدلال کرد که به تعبیر دانش نوین ،اگر یک جریان الکتریکی بتواند سبب میدان مغناطیسی شود ،لذا میدان مغناطیسی هم باید بتواند جریان الکتریکی تولید کند.فارادی همچنین کشف کرد که پیوندی میان الکترومغتاطیس و نور وجود دارد . او نشان داد که آهن ربایی شدید می تواند بر طبیعت نور کانونی شده ، اثر بگذارد.
فارادی باور داشت که برای به حرکت در آوردن یک جسم ،چیزی باید با آن تماس بگیرد .بنابراین او تجسم کرد که فضا بین بارهای الکتریکی و آهن ربا با لوله های ناپیدایی پر شده که کار کشیدن و واکشیدن فیزیکی را انجام می دهند . فارادی این نیرو ها را (میدان نیرو ) نامید.