آفرینش واقعیت توسط یک مدل :
در نوشته های گذشته توصیف کردیم که چگونه قاعده مندی جسم های کیهانی مانند خورشید ،ماه و سیاره ها نشان می دهد که آن ها به وسیله قانون های ثابت اداره می شوند نه این که بازیچه خدایان و اهریمنان باشند.
در آغاز وجود چنین قانون هایی تنها در اخترشناسی هویدا شد .ولی کم کم ، قانون های نو در زمینه هایی جدا از اخترشناسی دریافته شدند و این به انگاره جبرگرایی دانشیک انجامید :بایستی که یک دست قانون های کامل وجود داشته باشند که ،با داشته کیهان در زمانی معین ،مشخص کنند که از آن زمان به پیش چگونه کیهان تکامل یافته است.
در زمانی که جبرگرایی دانشیک نخست پیشنهاد شد ،قانون های حرکت و گرانش نیوتن تنها قانون های شناخته شده بودند .قانون های طبیعت به ما می گویند که کیهان چگونه رفتار می کند ،ولی چرای آن را پاسخ نمی دهند ؟ حال زمان پاسخ به پرسش هایی رسیده است که در آغاز این مقاله پیش نهادیم :
چرا چیزی هست به جای هیچ چیز ؟
چرا ما وجود داریم ؟
چرا این دسته قانون ها و نه قانون های دیگر ؟
برخی ادعا می کنند که پاسخ به این پرسش ها این است که خدایی هست که کیهان را این گونه بیافریند .این پرسش که چه چیز کیهان را آفرید منطقی است اما اگر پاسخ خدا باشد در این صورت پرسش فقط برمی تابد که خدا را چه کسی آفرید . در این دیدگاه ،این پذیرفته شده که موجودیتی هست که نیازی به آفریننده ندارد و آن موجودیت خدا خوانده می شود . این برهان برای اثبات وجود خدا نخستین ، علیت خوانده می شود . ولی ما ادعا می کنیم که امکان دارد این پرسش ها مطلقا درقلمرو دانش پاسخ داده شود بی این که یک بوده خدایی را پیش بکشیم.
بر پایه انگاره واقع گرایی مدل گرا که در بخش های قبلی معرفی شد ،مغز ما داده هایی را که از اندام های حسی دریافت می کنند تغییر و بر پایه آن ها یک مدل از جهان بیرونی می سازند .ما در ذهن خود مفهوم هایی از خانه ،درختان ،کسان دیگر ،برقی که از پریز ها ی دیواری جاری می شود ،اتم ها ،مولکول ها و کیهان ها ی دیگر شکل می دهیم . این مفهوم های ذهنی ،تنها واقعیت هایی است که ما می دانیم .هیچ آزمایش مستقل از مدل برای واقعیت وجود ندارد . بنابراین ،یک مدل خوب ساخته شده واقعیت خودش را می آفریند.