دیدگاه تجربه گرایان در مورد جدایی فلسفه از فیزیک :
تجلی مکتب تجربه گرایی در قرن بیستم ، تنها به صورت پوزیتویسم منطقی نبود ، بلکه شکل های دیگری هم داشت و ما اکنون به اهم دیدگاه های تجربه گرایان می پردازیم :
1 ) احکام متافیزیکی نه علمی است و نه فلسفی . اگر بپرسیم موضوع فلسفه چیست ، می گویند موضوع فلسفه تحلیل زبان علم است و نه چیز دیگر.
2 ) بشر به دانشی جز دانش تجربی راه ندارد
3 ) پدیده انگاری : چون دانش ما صرفا از تجربه حاصل می شود و تجربه چیزی بیش از داده های حسی نیست ، پس تمامی احکام ما درباره جهان ،احکامی درباره پدیده هاست وچیزی ورای پدیده ها وجود ندارد . اشیای که مستقیما در دسترس تجربه نیستند ( مثلا کوارک ها ) ابزارهایی برای کار پژوهشگرند ،نه این که نمایشگر موجودات واقعی باشند و پرسش از رویدادهایی که در فواصل بین مشاهدات رخ می دهند ،بی معناست.
4 ) ابزارانگاری : یک نظریه توصیف واقعیت نیست ،بلکه فقط یک وسیله محاسباتی است که از روی آن می توان پدیده های قابل مشاهده را ( لااقل به طریق آماری ) پیش بینی کرد .از دید ابزارانگاران هر نظریه فیزیکی وسیله ای است برای تنظیم داده های حسی و پیش بینی آینده بر اساس داده های گذشته .همچنین بد نیست به این اشاره کنیم که این نگرش ابزارانگارانه در میان فیزیکدانان کوانتومی مد شده است.
5 ) پراگماتیسم : چون قوانین و نظریه ها ابزارهایی برای پیش بینی پدیده های قابل مشاهده هستند ،پس آن ها باید بر مبنای فایده شان مورد قضاوت قرار گیرند ،نه حق و باطل بودنشان.
6 ) اصل تحقیق پذیری :طبق این اصل یک قضیه در صورتی معنادار است که بتواند توسط مشاهدات خارجی مورد بررسی و تایید قرار گیرد.
7 ) وضوح ، دقت مفاهیم و احکام : هر نظریه باید طوری تدوین شود که نتایج آن بدون ابهام باشد .لذا مسائل متافیزیکی شامل مفاهیمی هستند که دقیقا قابل تعریف نیستند و نباید به آن ها اعتنا کرد.
در ادامه این مقاله مطالعه نمایید :