فلسفه یا فیزیک :
شاید بتوان دیدگاه فیزیکدان ها در مورد مرگ فلسفه را با کمی چشم پوشی قبول کرد زیرا همان طور که قبلا در خلال بحث ها به آن اشاره کرده بودیم فلسفه بعد ها به رشته های مختلفی تقسیم شد که یکی از آن دسته بندی ها همین دانش فیزیک می باشد .در ادامه با یک نمونه مشابه بهتر درک خواهیم کرد که چرا فیزیکدانان همچنین دیدگاهی دارند ،برای مثال بیشتر رشته های مهندسی از فیزیک ، استقلال پیدا کرده اند اما مطمئنا یک مهندس برق نمی تواند خود را یک فیزیکدان معرفی کند و بالعکس ( یک فیزیکدان نمی تواند مهندس برق باشد ).لذا چنان چه فیزیک و فلسفه با هم قرابت هایی را دارند ،بحث در هر کدام از این دو موضوع ،مجال خود را می طلبد.
از این روی همان طور که فیزیکدانان ،فلسفه را تمام شده می دانند ،دوستداران فلسفه نیز ،فیزیک را پیش از ورود به بحث از دخول منع می کنند چنان که موضوع وجود یا عدم وجود را مختص فلسفه می دانند.
می توانیم نتیجه بگیریم این نزاع میان فیزیک و فلسفه ،که از مدت ها پیش تر وجود داشته تا مدت های طولانی دیگری ادامه خواهد داشت .زیرا همان گونه که فیزیک ،فلسفه را پایان پذیرفته می داند .فلسفه نیز ، فیزیک را مرتد از اعلام نظر در این موضوع می داند .در ادامه سعی داریم به این بپردازیم که آیا فیزیک برای آن چه که امروز از آن به عنوان قانون یاد می کنیم از فلسفه تاثیر پذیرفته یا نه ؟ آیا فیزیک به فلسفه نیاز دارد ؟ و…
در ادامه این مقاله مطالعه نمایید :