کی و چگونه کیهان آغاز شد؟ ما چرا اینجا هستیم؟ چرا چیزی هست به جای این که هیچ چیز نباشد؟ ماهیت واقعیت چیست؟ چرا قانون های طبیعت چنان دقیق تنظیم شده اند که اجاز زیست ما را می دهند؟ آیا کیهان به یک آفریننده نیاز داشته است تاچیزها و رویدادها را به حرکت در آورد یا این که دانش باید در جستجو ی توضیح دیگری باشد؟
این پرسش ها به راستی برای فلسفه هستند. اما دانشمندان معتقدا فلسفه از بین رفته است و نتوانسته پا به پای پیشرفت های تازه در علم ،به ویژه فیزیک ،رشد کند. بنابراین پرسش های بنیادین درباره سرچشمه کیهان و زندگی که روزی قلمروی انحصاری فیلسوفان بود امروز ،افزون بر فیلسوفان ،وارد زمین دانشمندان فیزیک و کیهان شناسی شده است.
در ادامه سعی می شود تا در چارچوب پیشرفت های فیزیک به سوال های زیر پاسخ داده شود :
- چگونه بر پایه تئوری کوانتوم ، کیهان تنها یک موجودیت یا یک تاریخ ندارد، بلکه همه تاریخ های ممکن کیهان همزمان وجود دارند. به عبارت دیگر ما تاریخ را با مشاهدات خود می آفرینیم و نه این که تاریخ ما را بیافریند.
- چگونه تئوری کوانتوم پیش بینی (چند کیهانی ) را می کند یعنی کیهان ما یکی از پرشمار کیهان هایی است که خود انگیخته از هیچ چیز هویدا شده اند و هر کدام قانون های طبیعت متفاوتی دارند.
- مفهوم رایج از واقعیت را به زیر سوال می بریم و یک تئوری ( مدل-پایه ) از واقعیت ارائه می دهیم.
- تئوری –ام را به عنوان یک توضیح برای قانون هایی که بر ما و کیهان ما حاکم هستند به عنوان تنها نامزد منطقی برای یک ( تئوری همه چیز ) کامل معرفی می کنیم. که اگر این تئوری با مشاهدات تایید شود همان تئوری یکپارچه ای خواهد بود که اینیشتن جستجویش می کرد.
برای شروع بحث ابتدا به مرور یکسری از پیش فرض ها نیاز داریم، که در مقاله های بعدی به تشریح آن ها خواهیم پرداخت.
در ادامه این مقاله مطالعه نمایید :