خلاصه کتاب تئوری انتخاب اثر ویلیام گلاسر در این بخش از سایت جهت مطالعه شما همراهان گرامی گردآوری گردیده است. در این بخش سعی شده است تا با انتشار جذاب ترین بخش ها و گزیده نکات ارزشمند نوشته شده در این کتاب محبوب و پرفروش، انگیره مطالعه کامل آن در شما تقویت گردد.

درباره کتاب تئوری انتخاب :

آیا شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که معتقدید عوامل بیرونی کنترل زندگی ما را به دست گرفته‌اند. بد نیست بدانید که براساس دانش روز روانشناسی تمام اعمال و حتی بدبختی‌هایمان را ما خودمان انتخاب می‌کنیم. بنابراین دیگران نه می‌توانند ما را بدبخت کنند و نه خوشبخت، دیگران فقط می‌توانند به ما اطلاعات دهند و اطلاعات به خودی خود نمی‌ تواند ما را وادار به انجام دادن کاری یا داشتن حسی کنند. بنابراین باید انتخاب های اصولی داشته باشیم تا به بیراهه نرویم. در این کتاب یاد می گیریم چنانچه هم نیازهای خود را به خوبی برآورده کنیم و هم مانع برآوردن نیازهای دیگران نشویم؛ خشنود، کامیاب، شاداب و باطراوت خواهیم بود.

خلاصه فصل 1 کتاب تئوری انتخاب : ما به یک روانشناسی جدید نیاز داریم

این کتاب در مورد اهمیت روابط خوب در زندگی صحبت می کند. همه مشکلات انسان نتیجه روابط نامطلوب است! اکثر مردم دنیا می گویند که افراد دیگری باعث این فاجعه شدند، اما خودشان این فاجعه را انتخاب کردند.

تئوری انتخاب بیان می کند که ما افکار، اعمال، احساسات و بخش هایی از فیزیولوژی خود را انتخاب می کنیم. دیگران نه می توانند ما را رنج بدهند و نه ما را خوشحال کنند. تنها چیزی که از دیگران می گیریم و می توانیم به دیگران بدهیم اطلاعات است.

اطلاعات ما را مجبور به انجام کاری نمی کند، بنابراین می توانیم اطلاعات را نادیده بگیریم. اطلاعات نمی تواند ما را کنترل کند، ما مبتنی بر اطلاعات هستیم.

این کتاب در نهایت درباره شادی است، شادی مستلزم نزدیکی و صمیمیت با افراد شاد است. هرچه تعداد افراد شاد کمتر باشد، شانس شادی برای هر یک از ما کمتر است.

طبق تجربه 40 ساله ویلیام گلاسر در روانشناسی، همه افراد ناراضی یک مشکل دارند: آنها نمی توانند به خوبی با کسانی که می خواهند با آنها باشند ارتباط برقرار کنند.

انسان ها در صد سال گذشته پیشرفت های فنی زیادی داشته اند، اما در ارتباطات پیشرفت چندانی نداشته اند! بسیاری از مشکلات به ظاهر پیچیده انسانی، مشکلات رابطه ای هستند.

از پولی که صرف کاهش بدبختی می شود، اندکی به پیشگیری اختصاص داده می شود، در صورتی که راه حل جلوگیری از شکست، پیشگیری است، نه اصلاح افرادی که شکست می خورند، زیرا اغلب نجات دانش آموز یا جامعه شکست خورده غیرممکن است. حالا مشاور هر چقدر که می خواهد ماهر باشد!

تا زمانی که باور داشته باشیم که می توانیم دیگران را کنترل کنیم یا دیگران ما را کنترل می کنند، احساس رنج از بین نمی رود.این موارد به قدمت تاریخ است و مقاومت در برابر زور و اجبار چیزی است که ما را از پیشرفت زیادی در روابطمان باز می دارد.

قدرت و فشار در دراز مدت ممکن است تبدیل به یک جریان برگشت ناپذیر شود، ما و آنها ممکن است دیگر صمیمی نباشیم.

خلاصه فصل 2 کتاب تئوری انتخاب : نیازها و عواطف

اطرافیان همه ما دوست دارند مطابق میل آنها رفتار کنیم، در نتیجه به سرعت به روانشناسی کنترل بیرونی عادت می کنیم، چیزی که در این بین نمی آموزیم انگیزه درونی است.

ژن های زیادی در بدن ما وجود دارد که عملکرد آنها هنوز ناشناخته است، برخی از این ژن های ناشناخته اساس روانشناسی ما هستند، یعنی اساس رفتار و انتخاب های ما در زندگی.

پنج نیاز اساسی ما از بدو تولد عبارتند از:

  1. زنده ماندن
  2. عشق
  3. زور
  4. آزادی
  5. تفریح

تمام رفتارهای ما انگیزه ای است که تا حد امکان احساس خوبی داشته باشیم. همانطور که از کودکی به بزرگسالی می رویم، متوجه می شویم که با پیچیده تر شدن روابط ما با مردم، داشتن احساسات خوب دشوارتر می شود. روابط ما با افرادی که به آنها نیاز داریم نقش مهمی در اقداماتی که انتخاب می کنیم بازی می کند.

اگر یک روز صبح با احساس بدبختی از خواب بیدار شوید، مطمئن هستید که یک یا چند مورد از پنج نیاز اساسی شما برآورده نمی شود.

دوستان، بر خلاف عاشقان و حتی اعضای خانواده، می توانند دوستی خود را برای یک عمر ادامه دهند، زیرا آنها در دام خیال مالکیت نیستند. برای سنجش طول عمر رابطه تان، از خود بپرسید که اگر از نظر هورمونی جذب او نمی شدم، آیا او کسی بود که می توانستم از بودن با او لذت ببرم؟

در دنیایی که مبتنی بر نظریه انتخاب است، مردم بدون اینکه بخواهند حرف آخر را بزنند به حرف های دیگران گوش می دهند. در چنین جامعه ای دیگر دلیلی برای قضاوت در مورد یکدیگر وجود ندارد و مردم بیشتر به حل اختلافات علاقه دارند. قدرتمندان همچنین می‌دانند که در کنار آمدن با دیگران قدرت بیشتری نسبت به تسلط بر دیگران وجود دارد!

بهترین راه برای کنار آمدن با دیگران، لذت بردن از فرصت های یادگیری است.خندیدن و یادگیری پایه های یک رابطه موفق طولانی مدت است.

خلاصه فصل 3 کتاب تئوری انتخاب : دنیای کیفی شما

ما واقعیت را آنگونه که دوست داریم درک می کنیم. انسان ها عمدتاً از نیازهای اساسی خود بی اطلاع هستند، آنها فقط می دانند که چه احساسی دارند و دوست دارند احساس خوبی داشته باشند.

تنها راه کمک به کسانی که از دنیای کیفی خود لذت ضد اجتماعی دارند این است که ابتدا خود را از طریق ارتباط در دنیای کیفی خود قرار دهند.

اگر مردم بفهمند آنچه برای آنها خوب است لزوماً برای دیگران خوب نیست، جهان شاد و شادتر می شد. مردم در دنیای کیفی ما هستند زیرا معتقدیم یا حداقل امیدواریم که بودن با آنها حال ما را بهتر می کند. تقریباً تمام ویژگی‌های ما به افراد وابسته است، زیرا این میزان وابستگی باعث شادی زیادی برای ما می‌شود. وقتی چیزهای خوبی را با عزیزانمان به اشتراک می گذاریم، از آن لذت می بریم. شما نمی توانید با هیچ تهدید و مجازاتی افراد را مجبور به تغییر عکس های خود در دنیای کیفی کنید و نمی توانید کنترل دنیای کیفی را از دست دیگری بگیرید.

ما در دنیایی زندگی می کنیم که می توانیم ببینیم، بشنویم، لمس کنیم، بچشیم و ببویم.

ما فکر می کنیم که درک ما واقعیت است و فرض ما این است که جهان برای همه ما یکسان است

اما این حقیقت نیست. درست مثل داستان فیل شناسی کوران است. هیچ دو نفری واقعیت خارجی را به یک شکل درک نمی کنند. ما بخش بزرگی از واقعیت را دوست داریم زیرا آن را می پذیریم و درک می کنیم.

دلیل برداشت های متفاوت ما از واقعیت، طبق نظریه انتخاب، به دنیای مهم دیگری مربوط می شود

ما این را دنیای ایده آل می نامیم. هر کس بلافاصله پس از تولد شروع به ساختن این دنیای کوچک در حافظه خود می کند. در طول چرخه زندگی خود به طور مداوم در حال بازسازی است.دنیای ایده آل هر کس شامل تصاویری است که ما آنها را می شناسیم. این تصاویر بهترین راه برای رفع نیازهای انسان را به ما نشان می دهد و این موارد را در بر می گیرد.

  1. ما عاشق کسانی هستیم که با آنها هستیم.
  2. ما دوست داریم چیزهایی داشته باشیم و تجربه کنیم
  3. ایده یا سیستم اعتقادی که بر بیشتر رفتارهای ما حاکم است.
  4. بسیاری از ما در مورد نیازهای اولیه خود چیزی نمی دانیم
  5. تنها چیزی که می دانیم این است که چه احساسی داریم.
  6. ما همیشه می خواهیم احساس بهتری داشته باشیم.

بنابراین اینکه چه کسی و چه چیزی در دنیایی که می‌خواهیم قرار می‌دهیم بستگی به این دارد که آیا آن افراد، یا آنچه قبلاً با آنها گذرانده‌ایم یا آنچه را که تجربه کرده‌ایم، به ما احساس بهتری می‌دهد. بنابراین، اگر کسی یا هر چیزی در دنیای ایده‌آل‌مان باشد، اگر روزی احساس خوبی نسبت به آن نداشته باشیم، خطر بیرون راندن آن از دنیای ایده‌آل خود را داریم.

شاید تنها افرادی که خارج از دنیای ایده آل نیستند خودمان باشیم. مادران ما اولین افرادی بودند که در این دنیای ویژه و خاص پذیرایی کردیم.

خلاصه فصل 4 کتاب تئوری انتخاب : رفتار عمومی

وقتی افکار، رفتارها و احساساتی مانند افسردگی رخ می دهد، به جای اینکه بگویید من افسرده هستم، باید بگویید من خودم افسرده کردم. این باعث می شود متوجه شویم که رفتار خودمان را انتخاب کرده ایم و مهمتر از آن، می توانیم انتخاب های دیگری داشته باشیم.

ما سعی می کنیم دنیای با کیفیت خود را به گونه ای کنترل کنیم که تصاویر مورد نظر در دنیای واقعی ما حداکثر رضایت را داشته باشند.

نظریه دنیای انتخاب، دنیای مسئولیت و سخت گیری است.

آنچه از تولد تا مرگ از ما می آید رفتار است. نکته جالبی در نظریه انتخاب وجود دارد: اینکه در این نظریه به جای صفت و اسم برای شکوه و شکایت از افعال استفاده می شود.

این تغییر به خودی خود بسیار مهم است. زیرا متوجه می شویم که خودمان چیزی را که از آن شکایت می کنیم انتخاب کرده ایم. و در عین حال یاد می گیریم که بهتر انتخاب کنیم و بر مشکلات و شکایات غلبه کنیم.

این رفتار دارای چهار جزء مهم است که شامل موارد زیر است:

  1. عمل کردن
  2. من فکر می کنم
  3. حس کردن
  4. فیزیولوژی یا عملکرد بدن (مانند ضربان قلب، تنفس، ریه ها و حتی ترشح غدد درون ریز یا عملکرد مغز).

خلاصه فصل 5 کتاب تئوری انتخاب :  تناسب، شخصیت و شدت نیاز

مشاهدات نشان می دهد که بهتر است زوجین شخصیت های مشابهی داشته باشند. اما شما می توانید در رابطه خود به تئوری انتخاب روی بیاورید و در مورد تفاوت ها مذاکره کنید، اما نباید در زمینه های ناسازگاری از یکدیگر انتقاد کنید. تلاش برای تغییر طرف مقابل، اختلافات را تشدید می کند!

دایره حل: وقتی موافقت می کنید که بر اساس تئوری انتخاب وارد یک دایره تصمیم گیری شوید، پذیرفته اید که زندگی مشترک شما مهمتر از خواسته های شخصی شما است. اگر هر یک از طرفین دایره را ترک کند، کنترل خارجی دوباره بر اوضاع مسلط خواهد شد. دلیل کاهش میل جنسی افت هورمون های جنسی نیست، بلکه کمبود عشق در یک رابطه است، زیرا کنترل بیش از حد آن را خاموش می کند!

حل حلقه ها زمانی مؤثر خواهد بود که طرفین متعهد به انتخاب تئوری ها و درک مفهوم نیازها، شدت نیازها، رفتار کلی و دنیای کیفی باشند. ما فقط می توانیم خودمان را کنترل کنیم. بحث در مورد رابطه شما به عنوان ابراز عشق در نظر گرفته می شود زیرا تمرکز بحث بر دادن است تا گرفتن و در این مورد شانس زیادی برای حل مشکل وجود دارد.

مذاکره بر سر قدرت در دایره حل به ندرت قابل انجام است. کسانی که به دنبال قدرت هستند، ناآگاهانه یکدیگر را از دایره بیرون می رانند.

افرادی که به آزادی زیادی نیاز دارند همیشه در صمیمیت طولانی مدت دچار مشکل می شوند.

زندگی مشترک همچنان با نیاز به آزادی و قدرت کم همراه است.

سن، جنسیت و کمبود پول تقریباً هرگز مانع از این سرگرمی نمی شود. با کمی تلاش می توانید با لبخند در هر زمان و هر مکان یاد بگیرید.

نیازهای شما پایه و اساس تمام اعمال و افکار شما هستند و حقیقت شما این نیازها را احاطه کرده است.

برای سنجش نیاز خود به عشق و تعلق، باید به این نگاه کنید که چقدر حاضرید ببخشید و چقدر می خواهید دریافت کنید.عشق و سکس را اشتباه نگیرید، به تعلق خاطر هم توجه کنید.

میزان تمایلتان برای نشاندن حرف خود به کرسی،معیار خوبی برای سنجش نیاز شما به قدرت است.

سرزنش کردن همسرتان به دلیل داشتن نیازهای متفاوت با شما مانند سرزنش کردن او به دلیل قد بلند یا حساسیت به غذاهای دریایی است.

برای درک نیازهای خود وقت بگذارید. شدت یک نیاز را می توان از میزان لذت پس از رفع نیاز فهمید. اگر در مراحل ابتدایی یک رابطه هستید، اجازه ندهید عشقتان مانع ارزیابی درست نیازهای شریک زندگیتان شود.

اگر شما هم این توهم را دارید که همسر من با عشق تغییر خواهد کرد، شما برای خودتان کار خوبی نمی کنید. این توهم در واقع بزرگترین کنترل خارجی است. البته ممکن است در آینده شرایط تغییر کند، اما اینطور نیست.

خلاصه فصل 6 کتاب تئوری انتخاب : تعارض و واقعیت درمانی

به جای تمرکز بر تعارض، روی پتانسیل عدم حضور در تعارض تمرکز کنید. اینکار به شما زمان و امید می دهد. تعارض به تدریج فروکش می کند و فراموش می شود. ما فقط می توانیم خودمان را تغییر دهیم.

زندگی همیشه منصفانه نیست و برای شاد بودن به روابط خوب و نزدیک نیاز داریم.

خلاصه فصل 7 کتاب تئوری انتخاب : خلاقیت

زندگی بدون خلاقیت ارزش ادامه دادن ندارد. یک دستگاه خلاق در مغز وجود دارد که خلاقیت را به رفتار عمومی می افزاید و حتی در هنگام خواب نیز کار می کند. البته این وسیله خلاقانه با ایجاد رفتارهای خود تخریبی می تواند آسیب های زیادی به افراد وارد کند. اما تقریباً در همه موارد می توانیم با بهبود روابط خود از این رفتارها و اعمال خودداری کنیم.

مهربانی این نیست که با افراد غمگین به عنوان افرادی بی عرضه و درمانده برخورد کنیم، بلکه شفقت واقعی کمک به مردم برای کمک به خود و استفاده از حقیقت به نفع خود است.

کمک به افراد برای درک اینکه مشکل سلامت روان آنها یک انتخاب است، قدرت رهایی بخشیدن به آگاهی را دارد و ترس از کنترل بیرونی را از بین می برد. اقدام بر اساس انتخاب های جدید و موثرتر ما را به سمت زندگی پر از خلاقیت بی ضرر سوق می دهد.

خلاصه فصل 8 کتاب تئوری انتخاب : عشق و ازدواج

تنهایی ما را آسیب پذیر می کند و به طور غیرمنتظره ای عاشق می شویم. ما چاره ای نداریم جز اینکه با کسی ارتباط برقرار کنیم که به تصویر شخصی که می توانیم عاشقش شویم نزدیک است، حتی اگر کسی نباشد، اما از این فانتزی لذت می بریم.

تا زمانی که بتوانید دنیای با کیفیت خود را بدون تحقیر، انتقاد، سرزنش یا شکایت به اشتراک بگذارید و ترس ها و امیدهای خود را بدون ترس از طرد شدن با آنها در میان بگذارید، عاشق خواهید ماند. باید بدانید که ریشه تفاوت های شما از تفاوت در جهان های کیفی شما نشات می گیرد و باید بر اساس تئوری انتخاب در مورد آنها صحبت کنید. پیروان نظریه انتخاب ناامید نمی شوند.

هر وقت مشکلی پیش آمد باید از خود بپرسید اگر این را بگویم یا این رفتار را انجام دهم نزدیکتر می شویم یا دورتر؟ با پرسیدن این سوال دیگر از غر زدن و گلایه و انتقاد خبری نیست. باید بدانید که حرف های شما در زندگی خانوادگی روی زندگی مشترک شما تاثیر می گذارد.

به خاطر داشته باشید که عاشق ماندن “عملی” است که “ما” باید انجام دهیم و اگر از این مشکل آگاه نباشیم، بدون شک هم نخواهد ماند

ما نباید خلاقیت را فراموش کنیم. خلاقیت بهترین پادزهر برای یکنواختی و کسالت است.

در دایره تصمیمات «تو این کار را می کنی» وجود ندارد، فقط «من این کار را می کنم» هست.

همیشه نکات مثبتی وجود دارد، آنها را پیدا کنید.

خلاصه فصل 9 کتاب تئوری انتخاب : اعتماد و خانواده شما

با کنترل فرزندانمان، تنها راهی که می توانیم بر فرزندانمان کنترل داشته باشیم، یعنی رابطه را خراب می کنیم.

تئوری انتخاب زمانی موثر است که برای پیشگیری استفاده شود.

هسته و قلب هر رابطه خوب خلاقیت است!

هر کاری می توانید انجام دهید تا به فرزندتان نزدیک بمانید، رابطه شما با او از هر درسی مهمتر است.

عشق خود را تحت هیچ رفتار خاصی قرار ندهید.

از خود بپرس اگر کاری انجام دهم به او نزدیکتر خواهم شد یا نه!

وقتی کودک دیگر نمی خواهد به والدین خود اعتماد کند، آنها اعضای منفعل زندگی کیفی او می شوند و کودک اگرچه می تواند از حضور آنها در دنیای کیفی خود لذت ببرد، اما اعتماد ندارد. صحبت کردن و گوش دادن به سخنان آنها و پذیرش اشتباهات راهی برای بازگرداندن اعتماد است.

بدون مواجهه با گذشته، می توانیم با مشکلات امروز مقابله کنیم. نکته این است که گذشته وارد زمان حال نمی شود مگر اینکه ما بخواهیم. درمان همیشه باید به سمت آینده باشد، نه به سمت گذشته!

پیدا کردن مقصر آسان تر از انتخاب تغییر است و فرد از پرداختن به زمان حال، اجتناب می کند.

خلاصه فصل 10 کتاب تئوری انتخاب : آموزش، تعلیم و تربیت و مدارس استاندارد

دلیل کم تلاشی دانش آموزان در مدرسه، مدیریت عصبانی یا ریاست است. اما دلیل موفقیت رهبران این است که با استفاده نکردن از زور و تنبیه به دانش آموزان می فهمند که پیروی از آنها به نفع خودشان است. در نتیجه، دانش‌آموزان سخت‌تر کار می‌کنند، زیرا آنها خود رهبران را دوست دارند، نه موضوعاتی را که تدریس می‌کنند. اگرچه اجبار دانش آموزان به یادگیری موفقیت آمیز نبوده است، اما ما به این کار ادامه می دهیم زیرا معتقدیم این کار درستی است.

آموزش کسب دانش نیست بلکه استفاده از دانش است. آنچه ارزشمند است استفاده از آموخته هاست و این چیزی است که مدارس نادیده می گیرند. یادگیری هر چیزی که بتوانیم بهبود ببخشیم هیجان انگیز است. وقتی دانش آموزان می گویند معلم خوب است، منظورشان این است که به آنها یاد داده است که از دانش خود استفاده کنند و آن را ارتقا دهند.

محاسبه در مقابل ریاضی: بدترین شیوه آموزش

اگرچه محاسبه یک مهارت مفید است و باید آن را یاد بگیریم، اما وقتی آن را یاد گرفتیم، تکرار آن همانطور که در مدارس انجام می شود مفید نیست. مهارت هایی مانند گوش دادن، صحبت کردن و حل مسئله آموزش داده نمی شود.

حل مسائل غیر ریاضی در مقابل حل مسائل ریاضی:

بهتر است یاد بگیرید از کلماتی استفاده کنید که در زندگی مفید هستند تا اینکه کلماتی را که هرگز استفاده نمی کنید حفظ کنید. اگر اجبار نبود، احتمالاً تعداد دانشجویان پر تلاش دو یا سه برابر می شد.

توسل به زور یا تنبیه نتیجه معکوس دارد.

مغز ما برای حفظ اطلاعات بیهوده طراحی نشده است!

اگر تنها یک راه برای تضمین نکردن کیفیت وجود دارد، استفاده از زور است.

در مدارس بر اساس تئوری انتخاب، شادی وجود دارد و همه یاد می گیرند و خوشحال می شوند.رقابت اجباری وجود ندارد، اما مشوق های زیادی برای دانش آموزان وجود دارد. یک دانش آموز را می توان با دیگران مقایسه کرد، اما در این مقایسه عملکرد هیچکس بر عملکرد دیگری تأثیری ندارد. آنها چیزی را از دست نمی دهند و به یکدیگر کمک می کنند. در نتیجه، کودکان بیشتر با خود رقابت می کنند تا با دیگران. دانش آموزان با بازخورد متفکرانه معلمان درگیر می شوند و تشویق می شوند تا بیشتر بیاموزند. در این مدرسه دانش آموزان در حال فکر کردن، صحبت کردن، گوش دادن و حل مسائل هستند.

همچنین معلمان غذا، استراحت و معاشرت با دانش آموزان دارند. با هم بودن و لذت بردن از با هم بودن همیشه مورد تاکید است. نظافت مدرسه، تعویض حوله و دستمال توالت نیز بخشی از آموزش دانش آموزان است. آنها می دانند که همه چیز چقدر هزینه دارد و حفظ این مدرسه چقدر دشوار است، بنابراین منابع را هدر نمی دهند.

در یک مدرسه کیفی، دانش آموزان زمانی که مهارت های لازم را کسب کردند، دروس جدیدی را می گذرانند. روش کتاب باز برای یادگیری بهتر است. امتحانات معمولا کوتاه و تکراری هستند. امتحان ها می توانند تک سوال باشند، اما پاسخ به آن نیاز به تفکر و مهارت دارد.

مهارت های گفتاری و شنیداری بزرگترین مزایای یادگیری است که مدارس فعلی سعی در آموزش این دو مهارت ندارند.

مدرسه با کیفیت دانش‌آموزان را برای دنیای واقعی آماده می‌کند، که در آن فقط برای کار خوب، پول داده می شود. در دنیای واقعی، نتیجه کار با کیفیت، پول بیشتر است و نتیجه کار بی کیفیت، بیکاری.

میزان یا سرعت آموزش مهم نیست، معیار میزان یادگیری دانش آموزان است.

همه کارکنان و دانش آموزان باید از نظریه انتخاب در زندگی و تحصیل استفاده کنند. همه ساله همه دانش آموزان کار با کیفیت (فراتر از ظرفیت) انجام می دهند.این استاندارد باعث می‌شود دانش‌آموزان سخت‌کوشی، برتری و ممتاز بودن خود را نشان دهند.

خلاصه فصل 11 کتاب تئوری انتخاب : نظریه انتخاب در محیط کار

اگر مدیران به دنبال کار با کیفیت هستند، ترس بدترین استراتژی برای به دست آوردن آن است. زیرا مدیریت ریاستی باعث می شود که کارمندان در دنیای کیفی خود با مدیران بالا دستی تناسب نداشته باشند و قانون جنگل حاکم باشد. کارمندان می توانند دست و حتی مغزشان را به رئیسشان بدهند، اما قلبشان را فقط به یک رهبر می دهند. مدیریت هدایت شده باید حاکم باشد. در مدیریت هدایت شده، پیام “ما به شما اهمیت می دهیم” محوری است. مدیران راهنما می دانند که شفقت هیچ هزینه ای ندارد، اما مزایای زیادی دارد. مدیران کوچینگ دائماً این سؤال اصلی نظریه انتخاب را از خود می پرسند، اگر این کار را انجام دهم، آیا به زیردستانم نزدیکتر خواهم شد یا از آنها دور خواهم شد؟ مدیران هدایتگر می دانند که کیفیت به مدیریت کارکنان برای قرار دادن دیگران، کار و مشتریان در دنیای کیفیت بستگی دارد. مدیریت هدایت شده ضروری است زیرا بهره وری بیشتری دارد و کار باکیفیت تولید می کند و در هزینه ها صرفه جویی می کند.

خلاصه فصل 12 کتاب تئوری انتخاب : جامعه کیفی

اگر حتی نزدیکان شما از نظریه انتخاب استفاده نمی کنند، همچنان به نفع شماست که از آن پیروی کنید. جامعه کیفی کاملاً به نظریه انتخاب متعهد است. در چنین جامعه ای افراد قبل از هر کاری از خود می پرسند آیا کاری که می خواهم انجام دهم مرا به دیگران نزدیک می کند یا از آنها دور می کند؟

هیچ کس هرگز در مبارزه با پیشرفت پیروز نشده است. اکنون باید دیگران را متقاعد کنیم که حرکت به سمت نظریه انتخاب پیشرفت است. اکنون ما برای افراد تنها که بیمار به نظر می رسند، پول زیادی خرج می کنیم. این برنامه بیشترین تاثیر را در زندگی مردم دارد. فردی که تئوری انتخاب را بیاموزد شانس بیشتری برای شاد بودن خواهد داشت.

خلاصه فصل 13 کتاب تئوری انتخاب : تعریف مجدد آزادی شخصی

اگر نظریه انتخاب را با روانشناسی کنترل بیرونی جایگزین کنیم، آزادی شخصی ما بسیار بیشتر خواهد شد.

ده اصل واضح نظریه انتخاب عبارتند از:

  1. ما فقط می توانیم رفتار خود را کنترل کنیم.
  2. ما فقط به دیگران اطلاعات می دهیم و از دیگران اطلاعات دریافت می کنیم.
  3. مشکلات روانی درازمدت مشکلات رابطه ای هستند.
  4. مشکل رابطه همیشه بخشی از زندگی فعلی ماست.
  5. حوادث تلخ گذشته را دوباره زنده نکنید.
  6. ما توسط 5 نیاز ژنتیکی اداره می شویم
  7. ما می توانیم این نیازها را تنها با ارضای عکس یا عکس های جهانی با کیفیت خود برآورده کنیم.
  8. از تولد تا مرگ ما فقط می توانیم رفتار کنیم
  9. رفتارهای کلی توسط ما انجام می شود.
  10. رفتار عمومی انتخابی است، اما ما فقط بر اجزای فکر و عمل کنترل مستقیم داریم.

مدارس و کلاس هایی که تئوری انتخاب را به کار می برند سه ویژگی زیر را دارند:

ویژگی اول: اجبار به حداقل می رسد

معلمان می توانند به جای اینکه با استفاده از مشوق ها و تنبیه ها رفتاری را از دانش آموزان دریافت کنند، می توانند با آنها روابط مثبت برقرار کنند و آنها را به روش های غیر اجباری مدیریت کنند. اجبار هرگز باعث کیفیت نمی شود.

ویژگی دوم: تمرکز بر کیفیت.

معلمان از دانش آموزان انتظار دارند که بر مفاهیم مسلط شوند و آن‌ها به گرفتن امتحان مجدد ترغیب می‌کنند. آنها به این کار ادامه می دهند تا زمانی که دانش آموزان کیفیت و شایستگی خود را نشان دهند. یادگیری می تواند عمیق باشد اگر از طریق توانایی به کارگیری آموخته ها نشان داده شود.

ویژگی سوم: خود را ارزیابی کنید.

یکی از موارد مهم در تئوری انتخاب، خود ارزیابی است. با ارائه بازخورد مفید، دانش آموزان عملکرد معمول خود را مرور می کنند و به آنها اجازه می دهد تا مالکیت بیشتری بر یادگیری خود داشته باشند.تشویق دانش آموزان به ارزیابی خود، مسئولیت آنها را افزایش می دهد و همچنین به آنها کمک می کند تا اهداف را دنبال کنند تا تصمیم گیرندگان ماهری شوند.

چگونه می توانیم روابط سالم ایجاد کنیم؟

این سوال احتمالا مهم ترین سوالی است که باید از خود بپرسیم و پاسخ آن را جستجو کنیم.

در روانشناسی مبتنی بر نظریه انتخاب، هفت عادت مراقبتی جایگزین عادات مرگبار شده است. این عادات عبارتند از:

  1. پشتیبانی کردن
  2. تشویق کردن
  3. گوش کردن
  4. پذیرش
  5. اعتماد کردن
  6. احترام گذاشتن
  7. برای حل اختلافات صحبت کنید

اگر رابطه ای که با اقوام، دوستان، همکاران و شریک عاطفی خود برقرار می کنیم بر اساس این هفت عادت شکل بگیرد، به یکی از روابط سالم تبدیل می شود که نیاز اساسی بشر امروزی است. حالا ممکن است از خود بپرسید چگونه می توانیم این رابطه را از بین ببریم؟ این به راحتی با هفت عادت کشنده ای که در زیر ذکر می کنیم انجام می شود:

  1. نقد کردن
  2. سرزنش کردن
  3. ناله کردن
  4. غرغر کردن
  5. تهدید کردن
  6. تنبیه کردن
  7. باج دادن برای کنترل دیگران

مشارکت در بهبود خلاصه کتاب تئوری انتخاب :

از این که یکی از محتواهای بخش گزیده کتاب های پیشنهادی سایت من مورد مطالعه شما کاربر گرامی قرار گرفته است، بسیار خرسندم. شایان ذکر است این مقاله به صورت دوره ای به کمک سایر خوانندگان کتاب بروزرسانی خواهد شد. بنابراین به شما پیشنهاد می شود تا هر چند مدت یکبار جهت یادآوری مطالب گذشته و مطالعه نکات جدید به این برگه مراجعه نمایید. لطفا در صورتی که شما هم قبلا کتاب تئوری انتخاب را مورد مطالعه قرار داده اید و یا مرور این مقاله در سایت سبب اشتیاق به مطالعه کامل این کتاب در شما شده است، برداشت های خودتان از کتاب تئوری انتخاب را در قالب خلاصه، نقد و بررسی، نظر، نکات کلیدی و کاربردی و … از طریق بخش نظرات موجود در پایین همین صفحه با من و سایر کاربران سایت به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *