سواد یعنی توانایی تغییر ، یک جمله بسیار کوتاه اما با معنا و مفهوم بسیار فراوان است. فرض کنید موفق شوید تمام کتاب ها و مقالات علمی مرتبط و یا غیر مرتبط با رشته تحصیلی یا موضوع مورد علاقه تان را مطالعه کنید اما فقط آن ها را مطالعه کرده باشید و متوجه مقصود اصلی نویسنده های آن مقالات یا کتاب ها نشوید و یا شاید در بهترین حالت جمله به جمله آن ها را بروی کاغذ بولد یا در حافظه تان ثبت نمایید ، آیا این مطالعه ها و تمام زمانی که برای مطالعه آن ها صرف کردید ، ارزشی دارد ؟

احتمالا با من موافق باشید که صرف مطالعه هر چقدر هم که بی ارزش باشد ، باز بسیار با ارزش تر از مطالعه نکردن است اما به راستی تنها هدف ما فقط مطالعه کردن ، مطالعه کردن ، مطالعه کردن است ؟ نه هدف ما صرفا مطالعه کردن نیست ، هدف مطالعه کردن برای فهمیدن ، درک کردن زیبایی ها و مهم تر از همه تغییر ایجاد کردن است.

در جامعه علمی و به خصوص دانشگاهی امروز ایران با سیل عظیمی از مقالات داخلی و خارجی ، کتاب های تالیفی به زبان های فارسی و اتگلیسی توسط دانشجویان و اساتید همراه هستیم که بعضا در آمارها ما را در رتبه های اول کشورهای مسلمان و بین رتبه 3 تا 10 رتبه بندی های جهانی از نظر استناد به این مراجع قرار می دهد و بعضا ما این آمارها را موجب غرور و افتخار خودمان می دانیم و به باهوش بودن خودمان در برابر سایر کشورها فخر می فروشیم اما آیا واقعا کسب این جایگاه ها موجب افتخار است ؟

اگر بخواهیم صادقانه به این سوال پاسخ بدیم باید بگیم ، نه ، کسب این رتبه ها فقط موجب ایجاد توهم هوش و ذکاوت در بین جامعه می شود و هیچ ارزشی ندارد. البته این به معنایی بی ارزشی مطلق این تلاش ها نیست ، چرا که هر تلاشی حتی اگر به نتیجه هم نرسد بهتر از تلاش نکردن است. اما زمانی که پتانسیل پیشرفت بیشتر در هر زمینه ای وجود دارد بهتر است انسان به عنوان یک موجود کمال طلب حداکثر تلاشش را برای رسیدن به این کمال مطلوب انجام دهد. اما این تلاش ها زمانی واقعا موجب ارزش می شود که موجب تغییر شود ، ابتدا تغییر در خودمان ، سپس در خانواده و جامعه مان.

برای بهتر تفهیم شدن این موضوع در ذهنمان بد نداستم به یک مثال اشاره نمایم ، فرد تحصیلکرده ای را در نظر بگیرید که تمام مدارج علمی با موفقیت پشت سر گذاشته و امروز به عنوان استاد در دانشگاه مشغول به تدریس است ، این انسان گرامی هر سال برای ارتقا رتبه تعداد زیادی مقاله ارائه می کند که بسیار هم مورد استناد قرار می گیرد اما چون سوادش از چارچوب کتاب ها و مقالاتی که مطالعه کرده فراتر نیست پس از سال ها بازنشسته می شود و هیچ ، اما فرد دیگری دقیقا از نظر تراز علمی مشابه فرد سابق اما با تعداد مقالات بسیار کمتر سالانه با خلاقیت بیشتری نسبت به فرد قبلی که توانسته تغییری هر چند کوچک در یافته های افراد قبلی ایجاد نماید که تا سال ها حتی پس از مرگش حتی در دانشگاه ها زمانی که موضوعات مشابه در حال تدریس و بحث است ، اشاره کوچکی به تغییری که این فرد موجبش شده اشاره می شود. به راستی که با وجود احترام به تلاش های هر دو فرد ، فرد دوم شایسته احترام بیشتری است که این احترام بیشتر ، ناشی از تغییری هر چند کوچک است این فرد در آن نقش داشته است.

اشاره : علت اصلی نوشتن این مطلب توسط من به جدید ترین تعریف یونیسکو از سواد بر می گردد که در روزگاری نه چندان دور توانایی خواندن و نوشتن را در آن جای می داد ، اما چندین سال بعد و در روزگار نوجوانی ما به یادگیری کامپیوتر و دانستن زبان انگلیسی تاکید داشت و اما کمی بعدتر 12 نوع سواد ( عاطفی ، ارتباطی ، مالی ، رسانه ای ، تربیتی ، رایانه ای ، سلامتی ، نژادی و قومی ، بوم شناختی ، تحلیلی ، انرژی ، علمی ) جایگزین تعریف قبلی کرد اما با رشد جوامع به کمک گسترش رسانه های دیجیتال در طی سال های اخیر ، موجب شد این سازمان در آخرین تعریفی که ازسواد ارائه می نماید ، توانایی تغییر ایجاد کردن مبنای سواد داشتن افراد برشمارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *