مدرک یا مهارت ، مجادله ای که تقریبا سالیان درازی است بین مدرک گرایان و مهارت پروران وجود دارد. در سال‌های اخیر نیز به نظر می رسد با رشد روز افزون کسب و کارهای مبتنی بر فضای مجازی که اغلب کارآفرینان موفق آن یا به کلی تحصیلات آکادمیک ندارند یا در میانه های راه تحصیلات ، آن را رها کرده اند و جذب بازار کار شده اند و توانسته اند از این راه ثروت های آنچنانی کسب نمایند، کفه ترازو به سمت مهارت آموزی و کسب تجربه سنگینی می نماید.

به نظر من به عنوان کسی که تحصیلات آکادمیک معمولی داشته اما توانسته از طریق مهارت آموزی و کسب تجربه موفقیت های بیشتری به دست آورد این مجادله نه تنها این جا به اتمام نمی رسد بلکه تا سالیان سال ادامه خواهد داشت. چرا که کشورهای در حال توسعه و یا به نقلی جهان سومی کماکان بر پایه افتخار به عناوین دکتر، مهندس، کارشناس و… جوانان را تشویق به کسب مدرک های دانشگاهی و تحصیلات پرهزینه می نمایند. ( در اینجا مطلقا منظور هزینه های مالی نیست چرا که معمولا بهترین دانشگاه ها در این کشورها تحصیلات بدون هزینه یا کم هزینه ای جهت جذب افراد بیشتر ارائه می نماید در حالی که دانشگاه های برتر جهان به صورت خصوصی و از طریق دریافت شهریه اداره می شوند و تنها از طریق ارائه بسته های ویژه مالی به عنوان کم هزینه برای دانشپذیران مستعد اقدام به جذب دانشجو می نمایند. منظور از هزینه اینجا سرمایه سلامتی جسمانی و مهم تر از آن عقلانی هر فردی که معمولا با گذر زمان و تکامل بیشتر قدرتش کاهش می یابد )

و در کشورهای توسعه یافته و یا به تعبیری جهان اولی نیز بیشتر از هر چیزی به میزان مهارت افراد و سطح بالای میزان رضایتشان از زمانی که به هنگام استفاده از آن مهارت می گذرانند، توجه می شود. همچنین سعی می نمایند با ارائه خدمات مطلوب رفاهی خلا عدم توجه مردم جامعه شان به تحصیلات آکادمیک را اغلب از طریق جذب نخبگان علمی کشورهای در حال توسعه ای که غالبا از سطح رفاهی پایین تری نسبت به این کشورها برخوردار هستند، جبران نمایند. ( البته خالی از لطف نیست به این نکته نیز اشاره داشته باشیم که این کشورها علاوه بر جذب افراد با تحصیلات عالیه، با توجه به اشتیاقشان برای پیشرفت ، مانعی نیز در جذب افراد دارای مهارت ساکن در کشورهای جهان سومی ندارند )

تا اینجا که به نظر می رسد برنده نهایی نه کشورهای در حال توسعه باشند و نه افراد دارای تحصیلات یا مهارت متولد و در حال زندگی در این دست از کشورها ، بلکه برنده واقعی کشورهای توسعه یافته ای هستند که علاوه بر جذب افراد مستعد چه از نظر علمی و چه از نظر مهارت های تجربی توانسته اند در زمینه پیشرفت علمی و ارائه سطح مطلوب زندگی به افراد ساکن در کشورشان موفق تر عمل نمایند.

چندی پیش در یکی از صفحات شبکه های اجتماعی مطلبی مشاهده می کردم که نزدیک به 40 درصد افرادی که در گوگل به عنوان یکی از پولسازترین و بزرگترین کسب و کارهای فعال حاضر در جهان مشغول به فعالیت هستند ، مدرک دانشگاهی ندارند یا مدرک دانشگاهیشان با زمینه ای که در آن مشغول هستند ، مطابقت ندارند و تنها به دلیل مهارتی که دارا می باشند در گوگل استخدام شده اند. شاید در نگاه اول و به دور از تفکر با مطالعه این خبر به این نتیجه برسیم که داشتن مهارت به داشتن مدرک ارجحیت دارد اما نه ما مهم ترین بخش این مطلب ، که هنوز هم 60 درصد افراد شاغل در این شرکت موفق دارای مدرک دانشگاهی و مهارت مرتبط هستند، توجه ای نداشتیم.

بنابراین به نظر می رسد آنچه در این وادی مهجور باقی مانده، این است که داشتن مهارت با اهمیت تر از داشتن یک مدرک صرف بدون دانش است اما اگر همین میزان مهارت همراه با تحصیلات مرتبط آکادمیک باشد از اهمیت دوچندانی نیز برخوردار می شود.

می خواستم نوشته ام را در همین جا به اتمام ببرم اما دلم نیامد این را نیز ننویسم که وقتی با پیشرفت جوامع امکان کسب دانش از طریق شرکت در کلاس های حضوری و یا آموزش های آنلاین بسیار مساعدتر از گذشته است و هیچ تلاشی برای مهارت آموزی و کسب دانش کاربردی در دانشگاه های کشور ما نمی شود ( نظام آموزشی مبتنی بر نمره و سر فصل های علمی که امروزه در دانشگاه های ما در اکثر رشته هایی که تدریس می شوند ، نیازمند بازنگری کلی است ) بنابراین بهتر است اگر علاقمند به حضور و کسب دانش در فضای آکادمیک هستیم به صورت توامان همزمان با تحصیلات دانشگاهی به کسب مهارت های مرتبط و غیر مرتبط بپردازیم تا حداقل در آینده، سرخورده از دست دادن با ارزش ترین دارایی زندگیمان که همانا عمر ما باشد، نشویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *