شعر رفتن واسه همیشه :
انگار تبر به ریشه میزنی
وقتی حرف از رفتن واسه همیشه میزنی
من فراموش می کنی
هر وقت که حرف از گذشته ها میزنی
من هنوز همون نهالم
که با یک باد پاییزی میشکنه
نیازی به تبر نداره او
با رفتن تو خودش میشکنه
ذره ام از تو من اما ولی
با تو سر به آسمونا میکشم
از حال و روزم نپرس
که بی تو مثل آینه میشکنم
ریشه از تو من گرفتم
توی این خاک سرد و سربی
سایه بون دردام باش
توکه بهترین سنگ صبوری
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر رفتن واسه همیشه را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.