شعر شوق دیدار دیار یار دلربا :
طرب مطرب طالب طلب
شده تب تار تازیانه ای تنم
بیم بزدلی بامداد بهار نباشد
بی درنگ عاشق شده است دلم
به تیر غیب گرفتار شده
خار پای لیلی شده مجنون تنم
از شوق دیدار دیار یار دلربا
رهزن هر برزن شده است دلم
چو پرستوی عاشق در به در
نباشد هیچ کجای گیتی وطنم
خانه به دوشمو و حیران
در پی نیمه ای گمشده ای تنم
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر شوق دیدار دیار یار دلربا را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.