شعر من از این شهر میرم :
من از این شهر میرم، من از این شهر میرم
از این شهر که، همه عاشقاش محکومن
توی دادگاه عشق، دلواپس معشوقن
همه محکوم به اعدام به جرم عشقن
پای چوبه دار، همه از عشق میخونن
توی دادگاه تجدیدنظر، نگاه عشقو از چشمای معشوق میخونن
توی دادگاه قاضی حکم به برات میده
آخه چشمای معشوق داره به عاشق علامت میده
بیرون شهر دور از هر خیال زشت، بهم میگه دوستم داره
آخه شهربانوی قصه کلی هم نازه داره، به عشق من نیاز داره
توی چشماش اینو من میخونم که تو شهر براش کلی خجالت داره
که پیش این و اون به من بخواد بگه که دوستم داره
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر من از این شهر میرم را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.