شعر نقاش نقش فرشای ایرانی :
نقاش زبردست نقش فرشای ایرانی
یک چند سالی نقشه میکشه از ویرانی
نقشه میکشه از یک قالی بی گل و بلبل
از یک شهر خالی از عشق و زندگی
دیگه بلبلی کنار حوض
دیگه نقشی از سبزه زار نمیکشه
قلم بین انگشتای سختش میلرزه
نفسش از این همه بیداد گرفته
همه فکرشو گرفته فکر یک منجی
یک فرشته از شهر نور یک میانجی
تا بسازه نقشی از عشقو و تدبیر
دولتی بسازه از اعتدال و امید
شاید که دست نقاش جون بگیره
قلمی از نو، تو دستاش بگیره
نقشی از پروانه و گل بکشه
سفره ی خالی رو از یاد ببره
شهری پر از قناری عاشق بکشه
عاشق شدن یک بار دیگه یاد بگیره
چین های روی پیشونیشو از یاد ببره
نقشی از زندگی روی فرش حک کنه
گذشته تلخشو از یاد ببره
امید به فردارو توی قلبش جا کنه
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر نقاش نقش فرشای ایرانی را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.