شعر گفته بودم که بیای :
گفته بودم که بیای
دنیارو زیر رو می کنم
هزار هزار گل سپید
به زیر پات نقش می کنم
به زیر پات فرش قرمز پهن می کنم
آسمون ستاره بارون می کنم
به پای تو می مونم
میسوزم اما گله نمی کنم
گفته بودم که بیای
یک آدم دیگه میشم
با تب عشق تو، من
هم خونه بهار میشم
تا زمستون از یاد ببری
خزون انتظار میشم
تا از غم ها دل بکنی
مرحم قلب تو میشم
گفته بودم که بیای
دنیارو گلستون می کنم
یک فصل تازه از عشق
تو کتابا برات باز می کنم
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر گفته بودم که بیای را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.