شعر گمگشته :
نگرد در پی گمگشته ای خود
پیش از تو هیچ عاقل نیافته
هزاران هزار سوار و پیاده گشتند
جز سرابی از دور هیچ نیافته
تا مستانه غرق نشوی در طرب
فراموش نکنی هر چه جز طلب
که گویی نیست غمناک تر از تو
نخواهی یافت دگر هیچ نگرد
نوای طپش قلب، عرفان سازه
که گویی دندان بر جگر سازه
عاقبت در طلب سیمین رویان
آوای چنگ انسان دگری سازه
انسانی از جنس گلو و گلاب
گاه سخت مغرور گاه باتلاق
پست تر از جوی موقع دیدار
سخت تر از سنگ وقت فراق
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر گمگشته را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.