شعر تب غربت ماه :
بغض سکوت شب شکست
تب غربت ماه فرو نشست
تا که ستاره ها عاشق شدن
سایه تنهایی رخت بر بست
قلب من لوحی از سنگ بود
عشق که اومد اونم شکست
من اونقدر عاشقت شدم که
مهرت تو تموم وجودم نشست
همین که تو کنار من اومدی
غم تنهایی کوله بارشو بست
کوله باری پر از درد و رنج
که یک عمر منو باهاش شکست
من یک ماه امو تو یک ستاره ای
عمرم بسته به نیم اشاره ای
مست خواب پلکای توام
زنده ام با عشقت لحظه ای
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر تب غربت ماه را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.