شعر شب شعر عشق تو :
شب شعر عشق تو
یک عمر که بی انتهاست
پایان این همه تشویش
آخرش تو بگو که کجاست
نزدیک همیم نفس به نفس
اما فاصله میونمون قد یک دریاست
یک روزی دنیای هم بودیم
اما امروز دنیامون از هم جداست
بینمون هر چی که بود تموم شده
غیر داغی که غمش تازه شده
چیزی جز چند تا عکس نمونده باقی
بینمون هر چی که بود خاطره شده
یک روزی من تو بودم تو خود من
اما امروز فاصله بینمون یک دنیا شده
نه من به فکر توام نه تو به یاد من
دنیا این روزا چقدر عجیب شده
مثل عشقی روی لب
که نگفته خشکیده شده
مثل روحی که به تن
صد پشت غریبه شده
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر شب شعر عشق تو را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.