شعر گردش ایام :
من اگر از گردش ایام شکایت دارم
از گذشته ها هزاران گله بر دل دارم
در خودم پنهانمو از خودم شرم دارم
بری از تقدیرمو، هیچ اعتقادی ندارم
که رسد هر چه به آدمی
از خود رسد، نه از غیر رسد
تا از هزاران خود هستم
از دیگران هیچ بر من نرسد
در حسرت لبی تر از سبوی ساقی
جام شاهانه شکستم شرم بر من باد
رندانه شکستمو، نشستم به انتظار
خودم کردم که لعنت بر خودم باد
کلام : محمود دهقانپور
از این که یکی از نوشته های بخش شعر و ادبیات سایت من مورد مطالعه شما فرهیخته گرامی قرار گرفته است بی نهایت خرسندم، لطفا در صورت امکان نظرات خودتان در ارتباط با شعر گردش ایام را از طریق بخش نظرات سایت با من در میان بگذارید، انتقادات و پیشنهاد های شما همراهان گرامی در اصلاح این نوشته و هر چه بهتر شدن نوشته های بعدی من تاثیر گذار خواهد بود.